post

سؤال ۱۳۴: لطفا مراد از این حدیث که تعلیم و تربیت کودکان را تا هفت سال انجام دهید که اگر در صراط حق بودند که چه خوب اما اگر نبودند هیچ امید خیری در آنها وجود نخواهد داشت، را بیان فرمایید؟ لطفا با استفاده از روایات داشتن فرزند صالح و شایسته را تبیین نمایید؟

پاسخ ۱۳۴: امام صادق عليه السّلام فرمود: كودك خود را تا هفت سال ببازى رها كن، و هفت سال ديگر او را تحت تربيت و آموزش قرار ده، و هفت سال با خود همدم و همراز ساز پس اگر در صراط حقّ بود و از باطل گريزان و سعادت خود را دريافت كه بسيار خوب و اگر نه چنين شد اميد خيرى در وجودش نخواهد بود.[۱]

شرح حدیث:

ظاهرا مراد از آزمايش، آزمايش در محبّت و ولاء امير مؤمنان يا او و اولاد طاهرينش عليهم السّلام باشد، چنان كه از روايات آتيه معلوم مى‌گردد.

جابر بن عبد اللّٰه انصارى در كوى و برزن مدينه مى‌گشت و اين جمله را مكرّر ميگفت «عليّ خير البشر فمن أبى فقد كفر» یعنی على عليه السّلام بهترين مردم جهان است و هر كس منكر باشد كافر است. اى مردم مدينه و اى انصار فرزندان‌ خود را بدوستى على عليه السّلام تربيت كنيد، و هر كدام نپذيرند به حال مادر او نظر كنيد.[۲]

حدیث دیگری از امام صادق عليه السّلام نقل شده است که فرمودند: هر كس لذّت دوستى ما را در سينۀ خود احساس كند پس در حقّ مادرش دعاى خير كند چرا كه به پدرش خيانت نكرده است.[۳]

در حيات رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله هر كودك كه در صحّت نسبش ترديد ميشد دوستى على عليه السّلام را باو عرضه مى‌كردند اگر مى‌پذيرفت او را ملحق بپدر خود ميدانستند و اگر انكار مى‌نمود او را از پدر نفى مى‌كردند.

شرح این حدیث:

اين گونه روايات از آن جهت صدور يافته كه آن زمان در اثر تبليغات نارواى دستگاه حكومت جائرانه اموى علىّ عليه السّلام كه اوّلين مرد موحّد و مؤمن بخدا است دشمن دين و خدا معرّفى شده بوده و مردم ابله و مقدّس مآب بى‌بهره از دانش دشمنى آن سرور را يكى از مقرّبات بدرگاه خداوند مى‌پنداشتند، و لعن آن وجود مبارك و بيزارى از وى را جزء بهترين عبادات مى‌شمردند و چون فطرت پاك و پاك زاده نمى‌تواند با حقّ و حقيقت دشمن باشد و على عليه السّلام آئينۀ تمام نماى حقّ بوده لذا كسى كه با چنين شخصيّتى دشمن باشد و او را دشنام دهد بسيار بعيد است نطفه‌اش دچار انحراف از طريق صحيح نشده باشد».

در این ارتباط امير مؤمنان عليه السّلام می فرمایند: كودك را تا هفت سال بپرورند، ‌هفت سال آموزش دهند و هفت سال بكار و فعّاليّت وادارند، و تا بيست و پنج سالگى قامتش بلند گردد و تا سى و پنج سالگى عقل غريزيش كامل گردد و از آن پس تجربه آموزد.[۴]

علت تندخوئی کودکانمان

صالح بن عقبه گويد: از امام هفتم عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود: تندخوئى كودك و ميل بسيار او ببازى و ناخوش داشتن او مكتب و مدرسه را، خوب است؛ زيرا اين علامت عقل و متانت و پختگى او در بزرگى است. و شايد معنى اين باشد كه بكار سخت و دشوار واداشتن كودك چون موجب كارآزمودگى او در بزرگى است مستحسن و نيكو است.[۵]

مردى از رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله پرسيد: چرا ما بناراحتى فرزندمان ناراحت مى‌شويم و امّا آنان چنين نيستند و با ناراحتى ما ناراحت نمى‌شوند؟ فرمود: چون ايشان از شمايند ولى شما از ايشان نيستيد.[۶]

و از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: چرا خداوند پيامبرش محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله را يتيم نمود؟ فرمود: تا كسى را بر او فرمان نباشد، يعنى براى او واجب الإطاعۀ غير خدا نباشد.[۷]

تربیت کودکان

بیش از هزار روایت در مورد تربیت کودک از رسول خدا و ائمه معصومین (ع) وارد شده است[۸] که این نشان از اهمیت بسیار زیاد تربیت کودکان و آشنا نمودن آنها با قرآن و مکتب نورانی اهل بیت (علیهم السلام) است.

از سوی دیگر هر كودكى حقوق ويژه‌اى بر عهدۀ پدر و مادر خويش دارد ‌كه هر يك از آنان اگر آن حقوق را نشناسد يا به آن عمل نكند نسبت به فرزند خويش ستم روا داشته است؛ افزون بر تأمين مخارج كودك از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن و دارو، فراهم كردن شرايط تعليم و تربيت و نظارت بر كارهاى او نيز از حقوق وى شمرده مى‌شود.

مهمتر از هر چیزی تغذيۀ روح و جان کودکان با بهره‌گيرى از اصول و روشهاى صحيح تعليم و تربيت است؛ خداوند متعال خطاب به افراد با ايمان چنين مى‌گويد: «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نٰاراً وَقُودُهَا النّٰاسُ وَ الْحِجٰارَةُ» يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! خود و خانوادۀ خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگها مى‌باشد حفظ نماييد».[۹]

فطرت کودکان

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «هر بچه ای بر فطرت اسلام متولد می شود مگر، این که والدینش او را یهودی یا نصرانی کنند».[۱۰] بنابراین پدر و مادر کودک باید با مطالعات مستمرخود همواره نیازهای فکری فرزندان خود را شناسایی کرده و از راه صحیح مجهولات و سوالات او را پاسخ گفته و از راه های صحیح در تربیت دینی او گام بردارند.

فرزند صالح و شایسته

يكى از نعمت‌هاى بزرگ خداوند براى خانواده وجود فرزند نيكوكار و شايسته است كه با رفتار و كردار خويش اسباب سربلندى پدر و مادر را فراهم سازد؛ به چند سخن حكيمانه از پيشوايان دين عليهم السلام در اين باره توجه نماييد:

۱- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: «فرزند شايسته گل خوشبويى است كه خداوند بين بندگانش تقسيم نموده است».[۱۱]

۲- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: «چند چيز باعث سعادت و خوشبختى فرد مسلمان است:همسر شايسته، خانۀ وسيع، وسيلۀ سوارى راهوار و فرزند صالح و نيكوكار …».[۱۲]

۳- امام صادق عليه السلام: «ميراث خدا از بندۀ مؤمن خويش فرزند شايسته و درستكارى است كه براى پدرش طلب مغفرت و بخشش نمايد».[۱۳]

‌۴- امام صادق عليه السلام: «فرد مؤمن پس از مرگ به واسطۀ سه خصوصيت از ثواب و پاداش بهره‌مند مى‌گردد: صدقۀ جاريه‌اى كه در زمان زندگى‌اش قرار داده و هنوز آثارش باقى است، سنت و روش هدايتگرانه‌اى كه بنا نهاده و پس از مرگ او نيز به آن عمل مى‌شود، و فرزند نيكوكارى كه برايش دعا مى‌كند».[۱۴]

‌۵- امام صادق عليه السلام: «فلان شخص برايم چنين گفت: من رغبتى نسبت به پيدا كردن فرزند نداشتم تا اين كه در كنار خود در عرفه جوانى را ديدم كه در حال دعا بود و با گريه چنين مى‌گفت: خدايا پدر و مادرم را، پدر و مادرم را (رحمت كن). من وقتى‌ چنين منظره‌اى را مشاهده كردم نسبت به پيدا كردن فرزند علاقه‌مند شدم». [۱۵]

‌۶- امام صادق عليه السلام: «رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: عيسى بن مريم عليه السلام به قبرى برخورد كرد كه صاحبش در حال عذاب بود، سال بعد كه از كنار آن قبر عبور مى‌كرد ديد از عذاب صاحب قبر خبرى نيست، پس با خدا چنين سخن گفت: پروردگارا! سال پيش به اين قبر برخورد كردم در حالى كه صاحبش عذاب مى‌شد و امسال اثرى از عذاب او نمى‌بينم؟ خداوند به او وحى كرد: فرزند صالح و شايستۀ اين شخص به حد رشد و بلوغ رسيد پس راه عبور مردم را اصلاح كرد و يتيمى را پناه داد، بدين خاطر پدرش را بخشيدم …»[۱۶]

‌پدر و مادر بايد توجه نمايند كه شخصيت فرزندانشان جزئى از شخصيت آنها شمرده مى‌شود؛ خداوند متعال در قرآن مجيد براى معرفى مقام والاى حضرت ابراهيم عليه السلام به ذكر پيامبران و شخصيتهاى بزرگى كه از نسل و دودمان او در زمانهاى مختلف به وجود آمدند پرداخته و از آنها به تفصيل نام برده است.[۱۷]

[۱] . من لا يحضره الفقيه – ترجمه، ج‌۵، ص ۱۷۶، ح ۴۷۴۳٫

[۲] . همان، ص ۱۷۶-۱۷۷، ح ۴۷۴۴٫

[۳] . همان، ح ۴۷۴۵٫

[۴] . همان، ص ۱۷۷-۱۷۸، ح ۴۷۴۶٫

[۵] . همان، ص ۱۷۸، ح ۴۷۴۸٫

[۶] . همان، ح ۴۷۴۹٫

[۷] . همان، ح ۴۷۵۰٫

[۸] – خانواده در اسلام، حسین مظاهری، ص ۱۲۱٫

[۹] . سوره تحریم، آیه ۶٫

[۱۰] – سفینة البحار، ج ۲، ص ۳۷۲٫

[۱۱] . وسائل الشيعة، باب ۲ از ابواب احكام الاولاد، ح ۱، ج ۲۱، ص ۳۵۸٫

[۱۲] . بحار الأنوار، ج ۱۰۱، ص ۹۸، ح ۶۴٫

[۱۳] . وسائل الشيعة، همان، ح ۶، ص ۳۵۹٫

[۱۴] . بحار الأنوار، همان، ص ۱۰۰، ح ۸۰٫

[۱۵] . وسائل الشيعة، همان، باب ۱، ح ۲، ص ۳۵۵٫

[۱۶] . همان، باب ۲، ح ۵، ص ۳۵۹٫

[۱۷] . سورۀ انعام (۶): آيات ۸۴ تا ۸۶٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *