post

سؤال ۱۸۸: با توجه به مطالبی که از سوی برخی کاندیداها در خلال مناظرات انتخابات ریاست جمهوری نسبت به بعضی از شخصیت های روحانی مطرح شد و آنان را به عنوان مفسدان اقتصادی معرفی کرد و در کشور جو بد بینی نسبت به روحانیت و دیگر شخصیت پیدا شده و اهانت هایی به ایشان صورت می گیرد. با توجه به این وضعیت خواهشمندم حکم توهین به شخصیت افراد در انتخابات ریاست جمهوری را ذکر و بفرمایید:

  1. آیا طرح این گونه مطالب به هر دلیلی به این شکل جایز است؟
  2. وظیفه افراد نسبت به اشخاصی که چنین شبهاتی را در جامعه دامن می زنند چیست؟
  3. با کسانی که تحت تاثیر این امور به روحانیت توهین می کنند چگونه باید برخورد کرد؟

پاسخ ۱۸۸: در مورد كسى كه به شخصيّت يك مسلمان مؤمن توهين كند و او را خوار بشمرد روايات متعدّدى آمده است. از جمله این روایت که پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ آذَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِن‏؛ خداوند تبارک و تعالی می فرماید كسى كه بندۀ مؤمن مرا خوار و ذليل كند، آمادۀ جنگ با من باشد».[۱]

در روایتی دیگر حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «مَن أهانَ طالِبَ العِلمِ فَقَد أهانَنی وَ مَنِ احتَقَرَ صاحِبَ العِلمِ فَقَدِ احتَقَرَنی و مَنِ احتَقَرَنی فَهُوَ کافِر» هرکس به طالب علم اهانت کند به من اهانت کرده است و هر کسی صاحب علمی را تحقیر و کوچک کند مرا کوچک کرده و هر کس با من چنین کند کافر است.[۲]

از سوی دیگر در حقوق مدنی آمده است که شخصيت معنوى، اخلاقى و مدنی انسان محترم و مورد حمايت است. اين حمايت شامل شخصيت عمومى و سياسى است. اوصاف آدمى جزء شخصيت او به حساب آمده و تعرّض به آن تعرض به شخصيت او محسوب گرديده و ممنوع و موجب مسئوليّت است.

حفظ آبرو

آبرو و شرف و حيثيّت انسان نیز محترم و مورد حمايت است، و اين در واقع شخصيت اخلاقى انسان را تشكيل مى‌دهد، كه تجاوز به آن ممنوع و موجب مسئوليّت است. تعرض به حيثيّت و آبروى شخص ممكن است عنوان توهين و افترا پيدا كند، كه در اين صورت علاوه بر مسئوليّت مدنى موجب مسئوليّت كيفرى نيز خواهد بود.[۳]

تشهیر مجرم جایز نیست

یکی از مواردی که اسلام به حفظ آن نیز زیاد اهمیت داده است عرض (آبروی) مؤمن است.[۴] زيرا كه هتك عرض مؤمن حرام و حفظ آن واجب است.[۵] و تا زمای که جرم کسی ثابت نشده باشد، نمی توان جرمی را به وی نسبت داد. چرا که اثبات این جرم نیازمند دادگاه صالحه است. حتی در صورتی که جرمی توسط دادگاه ثابت گردید، نمی توان بدون مجوز قانونی مجرم را تشهیر (یعنی به عموم مردم معرفی) کرد.

تشهیر یک مجازات است نه کشف جرم

تشهیر در ساختار فقهی ما خود یک مجازات است. یعنی یکی از ادوات کشف جرم و بازپرسی نیست، بلکه پس از ثبوت جرم می‌تواند به عنوان یک نوع مجازات به کار رود. تشهیر یک مجازات تکمیلی است. یعنی در کنار مجازات‌های دیگر به کار می‌رود و در این هیچ تردیدی نیست. تشهیر نیز با حکم قاضی قابل اجرا است.[۶]

امر به معروف و نهی از منکر

خداوند متعال می فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّٰاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتٰابِ لَكٰانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفٰاسِقُونَ».[۷] شما مسلمانان، نيكوترين امّتى هستيد كه بر آن قيام كرده‌ايد كه خلق را براى اصلاح بشر سعادت بخشيدند) مردم را به نيكوكارى وادار كنيد و از بدكارى بازداريد و ايمان به خدا آوريد و اگر اهل كتاب، همه ايمان مى‌آوردند، بر آنان در عالم بهتر از آن نبود و ليكن برخى از آنان و بيشتر، فاسق و بدكار هستند».

امر به معروف و نهى از منكر داراى فوايد و آثار و ثواب بزرگى است، پيامبر خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: امر به معروف يا نهى از منكر كنيد، وگرنه اشرارتان بر شما مسلّط مى‌گردند و هرچه اخيار و نيكوكارانتان دعا نمايند، مورد قبول حضرت حق قرار نمى‌گيرد.[۸] در روایتی نیز امام على (عليه السّلام) فرموده است: «امر به معروف و نهى از منكر دو خلق از اخلاق خداوند متعال مى‌باشد».[۹]

نتیجه گیری: با توجه به روایات متعدد که از معصومین علیهم السلام نقل شده است، توهین کردن به شخصیت مؤمن جایز نیست. حفظ آبروی وی واجب و هتک حرمت آن موجب مسئولیت مدنی و کیفری خواهد بود. تا زمانی که جرمی در دادگاه صالحه ثابت نشده باشد، نمی توان شخصی را مجرم دانست. تشهیر مجرم یعنی بدون آنکه جرمی ثابت شده باشد و بدون آنکه مراجع ذیربط اجازه اشتهار آن را صادر کرده باشد، مجرم را به عموم معرفی کنیم جایز نبوده است. اما شخصی که خود اقدام به این کار در ملاء عام نموده در دادگاه صالحه مستوجب مجازات است. ما به عنوان یک انسان وظیفه داریم در یک چنین مواردی امر به معروف و نهی از منکر کنیم.

ضمیمه: تنها پاسخ دریافتی از دفاتر مراجع عظام تقلید (حفهظم الله) به شرح زیر می باشد:

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی: تا آنجا که می دانند و می دانیم، روحانیت به وظیفه شرعی خود عمل کرده اند، ممکن است بعضی اطلاع نداشته باشند، باید با زبان خوب رفع شبهه کرد.[۱۰]

[۱] . بحار الانوار، جلد ۶، صفحۀ ۱۶۰٫

[۲] . ارشاد القلوب ص ۱۶۵ باب ۴۹٫

[۳] . حقوق مدنی (طاهری)، ج ۱، ص ۴۳-۴۴٫

[۴] . شرح الکافی – الاصول و الروضة (للمولی صالح المازندرانی)، ج ۱، ص ۳۴۴، الشرح؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه (خوئی)، ج ۸، ص ۳۸۴٫

[۵] . مالکیت خصوصی در اسلام، ص ۸۷٫

[۶] . ر. ک: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، گفتگو با سردبیر فصلنامه فقه اهل بیت (ع)، بررسی فقهی اسامی متهمین.

[۷] . سوره آل عمران، آیه ۱۱۰٫

[۸] . غوالى اللئالى، ج ۲، ص ۱۰۷، حديث، ۲۹۱٫

[۹] . همان.

[۱۰] . استفتاء از دفتر معظم له.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *