سؤال ۱۰۶: لطفا زندگی نامه امام جواد علیه السلام از ولادت تا شهادت را برای اینجانب شرح دهید؟
پاسخ ۱۰۶: محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق)، امام نهم شیعیان اثناعشری. کنیه او ابوجعفر ثانی است. او ۱۷ سال امامت کرد و در ۲۵ سالگی به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوانترین امام در هنگام شهادت بوده است.
سنّ کمِ او در هنگام شهادت پدر، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی، عبدالله بن موسی، را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکلاء و نامهنگاری انجام میگرفت.
در دوره امامت جوادالائمه، فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. وی شیعیان را از عقاید آنان آگاه میکرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن مینمود.
مناظرات علمی جوادالأئمه(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی همچون جایگاه شیخین و مسئلههای فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان معصوم است.
نسب، کنیه و لقب
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به علی بن ابیطالب(ع) پیشوای اول شیعیان، میرسد. پدرش امام رضا(ع)، پیشوای هشتم شیعیان است. مادر او کنیز بود و سَبیکَه نوبیه نام داشت.[۱]
کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است. در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد میشود.[۲] تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع) اشتباه نشود.[۳]
لقب وی جواد و ابن الرضا است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و منتجب، را نیز برای او برشمردهاند.[۴]
زندگی نامه
بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(ع) در سال ۱۹۵ق در مدینه به دنیا آمد. اما درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع تولد او را در ماه رمضان دانستهاند. برخی روز آن را ۱۵ رمضان و برخی دیگر ۱۹ رمضان گفتهاند. شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.[۵]
از برخی روایات برمیآید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیان میگفتند علی بن موسی نسلی از خود باقی نمیگذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع میشود.[۶] از اینرو وقتی که جوادالأئمه به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف کرد.[۷] با این حال حتی پس از تولد او نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان میگفتند جوادالأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافهشناسان را حاضر کردند و آنان نسبت بین امام جواد و امام رضا را تأیید نمودند.[۸]
درباره زندگی حضرت جواد(ع)، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیتهای سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه او دانستهاند.[۹] او در مدینه زندگی میکرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد.[۱۰] و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.
ازدواج
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق یا ۲۱۵ق[۱۱] دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفتهاند: احتمالاً در دیداری که جوادالأئمه با پدر در طوس داشت،[۱۲] مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد.[نیازمند منبع] ابن کثیر بر این باور است که خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا(ع) خوانده شد، اما ازدواج آنها در سال ۲۱۵ق. در تکریت بوده است.[۱۳]
ازدواج جوادالأئمه با ام الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت.[۱۴] مأمون هدف خود را این میدانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع)باشد.[۱۵] شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی و شوق و شعفی که نسبت به او داشت، ام الفضل دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد؛[۱۶] اما برخی از پژوهشگران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون میخواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند.[۱۷] یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد.[۱۸] این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود. امام جواد(ع) مهریه ام الفضل را معادل مهریه حضرت زهرا(س)(۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۱۹]
همسر دیگر جوادالأئمه، سمانه مغربیه است[۲۰] که کنیز بود و به دستور خود ایشان خریداری شد.[۲۱] امام جواد، از ام فضل صاحب فرزندی نشد.[۲۲] و همه فرزندان او از سمانه بودند.[۲۳]
فرزندان
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) ۴ فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۲۴] برخی دختران امام را ۳ تن به نامهای حکیمه، خدیجه و ام کلثوم میدانند.[۲۵] در برخی از منابع متأخر از ام محمد و زینب نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است.[۲۶]
دوران امامت
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید.[۲۷] دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون(۱۹۳-۲۱۸ق) و ۲ سال در خلافت معتصم(۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.[۲۸] مدت امامت جوادالائمه ۱۷ سال بود و با شهادت او در سال ۲۲۰ق امامت به فرزندش، امام هادی(ع) منتقل شد.[۲۹]
امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
امام جواد در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید.[۳۰] به دلیل پایین بودن سن وی، شیعیان درباره امامت پس از امام رضا اختلاف پیدا کردند و برخی به دنبال عبدالله بن موسی رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۳۱]
برخی به احمد بن موسی گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.
منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانستهاند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت میدانستند.[۳۲] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه را مطرح میکردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد میکرد و میفرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۳۳] اما این مسئله در زمان امامت جوادالائمه، به صورت جدیتر و به عنوان شبهه مطرح شد و سبب شد برخی از خواص اصحاب امام رضا مانند یونس بن عبدالرحمن نیز در امامت جواد الائمه تردید کنند. از این رو هنگامی که گروهی از بزرگان شیعیان مانند ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم و یونس بن عبدالرحمان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمدند تا درباره پیشوای شیعیان پس از امام رضا گفتگو کنند. یونس بن عبدالرحمن به آنان گفت تا زمانی که این کودک(جوادالأئمه) بزرگ شود به چه کسی رجوع کنیم؟ و با واکنش تند ریان بن صلت مواجه شد. ریان گفت اگر این امامت این کودک از جانب خدا باشد اگر یک روز هم از عمر او گذشته باشد مانند کسی است که صد سال عمر کرده و اگر امامت او از جانب خدا نباشد اگر هزار سال هم داشته باشد مانند یکی از مردم عادی است.[۳۴]
همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد را مطرح میکردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی[۳۵] و سخن گفتن حضرت عیسی[۳۶] در گهواره استناد میشد.[۳۷] خود او نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح میکردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره میکرد و میگفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا میبرد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنیاسرائیل آن را انکار میکردند.[۳۸]
روایات و مناظرات
حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد نقل شده است.[۳۹] این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانستهاند.
از معروفترین سخنان وی، روایت «الْمُؤْمِنُ یحْتَاجُ إِلَی ثَلَاثِ خِصَالٍ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ.»[۴۰] است که در آن مؤمن را نیازمند توفیق الهی، واعظ درونی و پذیرش خیرخواهی، دانسته است.
اصحاب
شیخ طوسی از حدود ۱۱۵ تن به عنوان اصحاب جوادالأئمه نام برده است.[۴۱]
عبدالعظیم حسنی، احمد بن ابینصر بزنطی، حسن بن سعید اهوازی، احمد بن محمد برقی و ابراهیم بن هاشم از اصحاب مشهور پیشوای نهم شیعیان بودند.
ارتباط با شیعیان
امام جواد(ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمینهای اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست نمایندگانی داشت.[۴۲] تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفتهاند.
شهادت
خلفای عباسی دو بار محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کردند. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود.[۴۳] بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و در ذیالقعده[۴۴] یا ذیالحجه[۴۵] همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذیالقعده است؛[۴۶] اما در برخی منابع پنجم[۴۷] یا ششم ذی الحجه[۴۸] نیز آمده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند. سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفتهاند[۴۹] از این رو جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
برخی علت شهادت وی را سعایت ابن ابیداود (قاضی بغداد) در نزد معتصم عباسی دانستهاند. دلیل آن هم پذیرفتهشدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن ابیدُواد و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.
درباره چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۵۰] برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل محمد بن علی را مسموم کرد.[۵۱] به گزارش مسعودی، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون جوادالأئمه از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام الفضل پس از آن که جوادالأئمه را مسموم کرد، پشیمان شد و میگریست اما امام او را نفرین کرد.[۵۲] درباره چگونگی شهادت او به دست ام الفضل سخنان دیگری نیز گفته شده است.[۵۳]
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند. او به عبدالملک زیات والی مدینه نامه نوشت که محمد بن علی(ع) را همراه با ام الفضل روانه بغداد کند. وقتی امام جواد وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام میکرد و تحفههایی برای او و امّ الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اشناس برای او فرستاد. اشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابیداود و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود: «آن را در شب مینوشم» اما اشناس اصرار میکرد که باید خنک نوشیده شود و یخ آن آب میشود سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.[۵۴]
شیخ مفید در شهادت جوادالأئمه تردید کرده و گفته است شهادت او برای من ثابت نشده است[۵۵] برخی از محققان شیعه با استناد به روایت «ما مِنَا الا مقتول شهید» و همچنین ذکر شواهدی که از شهادت امام جواد حکایت دارد، سخن شیخ مفید را رد کردهاند.[۵۶]
کتابشناسی
درباره امام جواد آثار زیادی به زبانهای مختلف به ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایاننامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و ۹ عنوان به زبانهای دیگر است.[۵۷]
وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیهالسلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة الامام محمد الجواد و سبل الرشاد از مهمترین کتابهایی است که به زبان عربی درباره امام جواد منتشر شده است.
برای آگاهی بیشتر پاسخ های زیر را مطالعه فرمایید:
نمایه: زندگی نامه امام رضا علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۸۶٫
نمایه: زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۸۳٫
نمایه: زندگی نامه امام علی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۵۰٫
نمایه: زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۴۶٫
نمایه: زندگی نامه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، پاسخ شماره ۴۱٫
نمایه: زندگی نامه امام صادق علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۷۹٫
[۱] . کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶.
[۲] . کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۲.
[۳] . اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷.
[۴] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵ – ۲۸۱٫
[۵] . طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
[۶] . ر. ک. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۰.
[۷] . مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵.
[۸] . کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳.
[۹] . جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷.
[۱۰] . بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
[۱۱] . مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
[۱۲] . بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
[۱۳] . ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵.
[۱۴] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱.
[۱۵] . یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵.
[۱۶] . مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲.
[۱۷] . جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
[۱۸] . پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸.
[۱۹] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص ۲۸۵-۲۸۱٫
[۲۰] . قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
[۲۱] . حسّون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷.
[۲۲] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
[۲۳] . قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
[۲۴] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
[۲۵] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷.
[۲۶] . محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۴۳۲.
[۲۷] . طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
[۲۸] . پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.
[۲۹] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص ۲۹۵-۲۷۳٫
[۳۰] . نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
[۳۱] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
[۳۲] . نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
[۳۳] . کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
[۳۴] . مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۰.
[۳۵] . سوره مریم، آیه ۱۲.
[۳۶] . سوره مریم، آیات ۳۰-۳۲.
[۳۷] . فرق الشیعه، ص۹۰؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۲.
[۳۸] . رک: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۳.
[۳۹] . عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
[۴۰] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۵۷.
[۴۱] . طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۳-۳۸۳.
[۴۲] . جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
[۴۳] . رک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
[۴۴] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
[۴۵] . ابن ابیالثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
[۴۶] . اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
[۴۷] . ابن ابیالثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
[۴۸] . ابن فتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
[۴۹] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳، ۲۹۵.
[۵۰] . عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
[۵۱] . مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۳، ۱۷.
[۵۲] . مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
[۵۳] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۱.
[۵۴] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.
[۵۵] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
[۵۶] . ر. ک. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۱-۱۹۳؛ صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۱-۴۸۲.
[۵۷] . ر. ک. اباذری، کتابشناسی امام جواد، ص۵۱۰.