post

سؤال ۱۱۸: زندگی نامه امام هادی علیه السلام از ولادت تا شهادت را با ذکر منابع معتبر بیان فرمایید.

پاسخ ۱۱۸: علی بن محمد، مشهور به امام هادی و امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق)، دهمین امام شیعیان، و فرزند امام جواد(ع) است. وی ۳۳ سال، از ۲۲۰ تا ۲۵۴ قمری، امامت شیعیان را به عهده داشت که همزمان با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل بود. بیشتر سال‌های امامت را در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان عباسی گذراند.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده است. بخشی از روایات نقل‌شده از وی، درباره مباحث کلامی از جمله تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و نیز زیارت غدیریه نیز از امام دهم شیعیان نقل شده است.

علی بن محمد(ع) به واسطه جمع زیادی از وکلا که سازمان وکالت خوانده شده، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر، از اصحاب او به شمار آمده‌اند.

مزار امام هادی در سامرا که به دلیل دفن وی و فرزندش امام حسن عسکری، حرم عسکریین خوانده می‌شود، در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

نام، نسب و القاب

علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی بوده که نامش سمانه مغربیه،[۱] یا سوسن دانسته شده است.[۲]

از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نقی است.[۳] لقب هادی از آن رو به وی اطلاق شده که در زمان خود بهترین هدایت‌کنننده مردم به سوی خیر بوده است.[۴] القاب دیگری از جمله مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل[یادداشت ۱]، خالص و طیب نیز برای وی یاد شده است.[۵] همچنین شیعیان، امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در سامرا در منطقه‌ای به نام عسکر ساکن بودند[۶] امامین عسکریین می‌خوانند.[۷]

زندگی نامه امام هادی علیه السلام از ولادت تا شهادت

کنیه وی ابوالحسن است[۸] و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است،[۹] تا با ابوالحسن اول یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.[۱۰]

بنابر نظر کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی، امام هادی در ۱۵ ذی‌الحجه سال ۲۱۲ق[۱۱] در منطقه‌ای به نام صریا در نزدیکی مدینه) متولد شده است.[۱۲] تولد او همچنین، ۲ یا ۵ رجب همان سال[۱۳] یا رجب ۲۱۴ق و جمادی الثانی سال ۲۱۵ق نیز ثبت شده است.[۱۴] به روایت مسعودی، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، ام الفضل، حج به جای آورد، امام هادی را در حالی‌که کوچک بود به مدینه آوردند[۱۵] و او تا سال ۲۳۳ق در مدینه زندگی می‌کرد. در این سال، متوکل او را به سامرا احضار کرد و در منطقه‌ای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد. وی ۲۱ سال، یعنی تا پایان عمر در منطقه عسکر ماند.

از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. برخی از پژوهشگران عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیر شیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار را از علل آن دانسته‌اند.[۱۶] نقش انگشتر امام هادی(ع)، «اللّه ربّی و هو عصمتی من خلقه»، یعنی «خداوند پروردگار من است و حامی‌ام از شر آفریدگانش» گزارش شده است.[۱۷] همچنین نقش انگشتر دیگر وی، «حفظ العهود من أخلاق المعبود» ثبت شده است؛ به این معنا که: «پایبندی به پیمان‌ها از خُلق خداوند است».[۱۸]

فرزندان

علمای شیعه از چهار پسر به نام‌های حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد کرده‌اند.[۱۹] دختری نیز به او نسبت داده شده که شیخ مفید، نامش را عایشه[۲۰] و ابن شهرآشوب، او را عِلِّیّه خوانده است.[۲۱] عالمان اهل سنّت نیز فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانسته‌اند.[۲۲]

امامت

امام هادی(ع) در سال ۲۲۰ق در هشت سالگی به امامت رسید. به گزارش منابع تردیدی از جهت اینکه سن امام به هنگام امامت پایین بود میان شیعیان رخ نداد برخی معتقدند از این جهت بوده که شیعیان مشکلِ پایین‌بودنِ سنّ امام جواد(ع) را در هنگام آغاز امامتش پشت سر گذاشته بودند. به نوشته شیخ مفید پیروان امام جواد(ع) به استثنای افراد اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۲۳] این عده به امامت موسی بن محمد معروف به موسی مبرقع معتقد شدند؛ ولی پس از مدّتی از امامت وی برگشتند و امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۲۴]

خلفای معاصر

امام هادی(ع) از سال ۲۲۰ تا سال ۲۵۴ق به مدت ۳۳ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.[۲۵] مدت امامت او با خلافت چند تن از خلفای عباسی معاصر بود. آغاز امامت او با خلافت معتصم و پایانش با خلافت معتز همزمان بود. البته ابن شهر آشوب پایان عمر وی را با خلافت معتمد همزمان می‌داند.[۲۶] او هفت سال از امامتش را در دوران خلافت معتصم سپری کرد. معتصم در زمان امام هادی نسبت به دوران امام جواد سخت‌گیری کمتری نسبت به شیعیان داشت و با علویان با مدارا رفتار می‌کرد علت این کار را رشد اقتصادی حکومت عباسی دانسته‌اند که سبب کاهش عملیات نظامی از سوی علویان شده بود.[۲۷] همچنین حدود ۵ سال از دوران امامت امام دهم شیعیان با خلافت واثق، ۱۶ سال با خلافت متوکل، ۶ ماه با خلافت مستنصر، ۴ سال با خلافت مستعین و ۲ سال با خلافت معتز همزمان بود.

احضار به سامرا

متوکل در سال ۲۳۳ق مصمم شد تا امام هادی را از مدینه به سامرا بیاورد. به گزارش شیخ مفید، سعایت‌کننده امام هادی نزد متوکل، عبدالله بن محمد بوده است.[۲۸]

امام هادی(ع) پس از ورود به کاظمین، با استقبال مردم مواجه شد وارد خانه خزیمة بن حازم شد و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.[۲۹] به نقل شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروان‌ها) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است. شیخ مفید معتقد است آن حضرت به ظاهر مورد احترام متوکل بوده، ولی وی علیه آن حضرت دسیسه می‌کرد[۳۰] متوکل در صدد بود ضمن نظارت‌های کلّی، وی را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.[۳۱] بر اساس گزارشی که به متوکل داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد. به دستور او تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند. وقتی وارد خانه او شدند، امام را، در اتاقی یافتند که آیاتی از قرآن را زمزمه می‌کرد. او را پیش متوکل آوردند. وقتی امام به مجلس متوکل وارد شد، او کاسه شرابی در دست داشت؛ متوکل آن حضرت را در کنار خود جای داد و شراب تعارف او کرد. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده است. آنگاه متوکل از حضرت خواست برایش شعری بخواند که او را به وجد آورد. امام فرمود: کمتر شعر می‌خوانم. اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت اشعاری خواند[۳۲] اشعار وی متوکل و دیگران را تحت تاثیر قرار داد، به گونه‌ای که متوکل از کثرت گریه صورتش خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.[۳۳]

پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد در این دوره فشار حکومت بر خاندان علوی از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.[۳۴]

روایات

در منابع روایی شیعه همچون کتب اربعه، بحارالانوار، تحف العقول، مصباح المتهجد، الاحتجاج و تفسیر عیاشی احادیثی از امام هادی نقل شده است. در مسند الامام الهادی حدود ۳۵۰ حدیث از وی گردآمده است. احادیثی که از وی در منابع روایی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کم است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحت‌نظر حکومت عباسی می‌داند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.[۳۵]

روایات منقول از امام هادی در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و باب‌های مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.[۳۶]

رساله‌ای از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»، بر اساس آیات قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسأله جبر و تفویض ارائه گردیده است.[۳۷] همچنین در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترین حجم، مربوط به مسأله جبر و تفویض است.[۳۸]

در روایات منقول از امام هادی، از او با نام‌های مختلفی همچون ابی‌الحسن الهادی، ابی‌الحسن الثالث، ابی‌الحسن الاخیر، ابی‌الحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، الطیب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است برخی تقیه را از علل آن دانسته‌اند.[۳۹]

زیارات

زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه از امام هادی نقل شده است. زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی دانسته‌اند. محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضایل امام علی(ع) است.

اصحاب و راویان

شمار اصحاب امام هادی(ع) را حدود ۱۹۰ تن گفته‌اند[۴۰] عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،[۴۱] ایوب بن نوح، حسن بن راشد[۴۲] و حسن بن علی ناصر[۴۳] از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند.

شهادت و آرامگاه

امام دهم در زمان حکومت معتز عباسی مسموم شده و به شهادت رسید.[۴۴] ابن شهر آشوب بر این باور است که وی در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۴۵] شیخ مفید گفته است او در ماه رجب سال ۲۵۴ق[۴۶] پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا در ۴۱ سالگی از دنیا رفت.[۴۷] برخی منابع، شهادت وی را در ۳ رجب[۴۸] و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادی‌الثانی ذکر کرده‌اند.[۴۹]

امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدر شرکت کرد جنازه را در جاده‌ای که برابر خانه موسی بن بغا بود قرار دادند. قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند امام عسکری بر جنازه پدر نماز خواند. سپس آن را در یکی از خانه‌هایی که حضرت در آن زندانی بود، به خاک سپردند. گفته شده ازدحام جمعیت و گرمی هوا به قدری بود که پس از تشییع جنازه به امام عسکری فشار می‌آورد.[۵۰]

حرم عسکریین

امام هادی در خانه‌ای که در سامرا ساکن بود، دفن شد.[۵۱] محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریین شناخته می‌شود. پس از دفن امام هادی(ع) در خانه‌اش، امام عسکری(ع) برای مقبره پدرشان خادمی را تعیین کرد. در سال ۳۳۳ قمری، ناصرالدوله حمدانی قبه‌ای برای حرم بنا کرد و مهمان‌سرایی برای زائران آن ساخت. در دوران آل بویه، معزّالدوله و عضدوالدوله ساختمان‌ها و تأسیساتی برای حرم می‌سازند و گنبد و ضریح را بازسازی می‌کنند. در سال ۱۳۳۵ش ضریحی از طلا و نقره، بر آن نصب شد.[۵۲]

برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراجعه فرمایید:

نمایه: زندگی نامه امام جواد علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۱۰۶٫

نمایه: زندگی نامه امام رضا علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۸۶٫

نمایه: زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۸۳٫

نمایه: زندگی نامه امام علی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۵۰٫

نمایه: زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۴۶٫

نمایه: زندگی نامه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، پاسخ شماره ۴۱٫

نمایه: زندگی نامه امام صادق علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۷۹٫

نمایه: زندگی نامه امام محمد باقر علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۱۱۰٫

[۱] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.

[۲] . نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۵.

[۳] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.

[۴] . قرشی، حیاة الامام علی الهادی، ۱۴۲۹ق، ص۲۱.

[۵] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۴۲۱ق، ج۴، ص۴۰۱.

[۶] . مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۳؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۴۱.

[۷] . ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.

[۸] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲.

[۹] . ر.ک: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۹۷، ۳۴۱.

[۱۰] . قرشی، حیاة الامام علی الهادی، ۱۴۲۹ق، ص۲۱.

[۱۱] . کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷؛ ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۱۸۹؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.

[۱۲] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ ابن شهرآشوب، ۱۳۷۹ق، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۴۰۱.

[۱۳] . مصباح کفعمی (جنة الأمان الواقیة)، ص۵۱۲‌؛ محدث قمی، ج۳، ص۱۸۳۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.

[۱۴] . کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.

[۱۵] . مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.

[۱۶] . رجبی دوانی، «علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)».

[۱۷] . دخیل، ائمتنا، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۲۰۹.

[۱۸] . مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۱۷.

[۱۹] . خصیبی، الهدایة الکبرای، ۱۹۹۱م، ص۳۱۳؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.

[۲۰] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۲.

[۲۱] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.

[۲۲] . ابن حجر، الصواعق المحرقة، مکتبة القاهرة، ص۲۰۷.

[۲۳] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.

[۲۴] . نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴.

[۲۵] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.

[۲۶] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.

[۲۷] . جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.

[۲۸] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.

[۲۹] . مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.

[۳۰] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.

[۳۱] . طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۲۶.

[۳۲] . مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۱۱.

[۳۳] . ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۷.

[۳۴] . جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۲۸.

[۳۵] . عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص‌ ۱۰٫

[۳۶] . همان، ص ۸۴-۹۴٫

[۳۷] . همان، ص ۱۹۸-۲۱۳٫

[۳۸] . همان، ۱۹۸-۲۲۷٫

[۳۹] . همان، ص ۱۰٫

[۴۰] . جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۳۰.

[۴۱] . طوسی، رجال طوسی، صص۴۰۱-۳۸۹.

[۴۲] . شیخ طوسی، الغیبة، ج۱، ص ۳۴۹-۳۵۰٫

[۴۳] . شیخ طوسی، رجال، ص۳۸۵.

[۴۴] . طبری شیعی، دلائل الامامه، ص۲۱۲؛ اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۴۰.

[۴۵] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.

[۴۶] . ابن اثیر، الکامل، ج۷، ص۱۸۹.

[۴۷] . مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ۴۹۷-۴۹۸؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۹۲.

[۴۸] . نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.

[۴۹] . اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۷.

[۵۰] . مسعودی، اثبات الوصیه، ص۲۴۳.

[۵۱] . طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص ۹۲٫

[۵۲] . منتظر القائم، تاریخ امامت، ص۲۵۳ (به نقل از: عتبات عالیات عراق، اصغر قائدان، تهران، مشعر، ۱۳۸۳ش).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *