post

سؤال ۲۱۶: لطفا با استناد به منابع معتبر زندگی نامه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام از ولادت تا شهادت را بیان فرمایید؟

پاسخ ۲۱۶: عباس بن علی بی ابی‌طالب (۲۶ – ۶۱ق)، مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(ع) و اولین فرزند ام البنین است. مهم‌ترین فراز زندگی او حضور در واقعه کربلا و شهادت در روز عاشورا است. در مورد زندگی و احوالاتش تا قبل از محرم سال ۶۱ق اطلاعات چندانی وجود ندارد. جز این‌که بر اساس برخی گزارش‌ها در جنگ صفین حضور داشته است.

او در واقعه کربلا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و برای همراهان امام حسین از فرات آب آورد. او به همراه برادرانش دو امان‌نامه از طرف عبیدالله بن زیاد را رد کردند و جزو س‍پاه امام حسین(ع) جنگیدند و شهید شدند. به گفته برخی از کتاب‌های مقتل در روز عاشورا در حالی که دو دستش بریده شده بود و گرز آهنین بر سرش فرود آمده بود شهید شد. برخی گریه امام حسین(ع) بر بالین او را گزارش کرده‌اند.

برخی منابع او را دارای قدی بسیار بلند و چهره‌ای‌ زیبا توصیف کرده‌اند. امامان شیعه در احادیثی مقام بالایی برای حضرت عباس در بهشت بیان کرده‌اند. و نیز کرامات فراوانی از او با مضمون برآورده کردن حاجات مردم حتی غیر شیعیان و غیر مسلمانان نقل شده است.

شیعیان برای حضرت عباس جایگاه معنوی بالایی قائلند. او را باب الحوائج می‌خوانند و به او متوسل می‌شوند. حرم حضرت عباس در نزدیکی حرم امام حسین(ع) یکی از مهم‌ترین مکان‌های زیارتی شیعیان است. هم‌چنین شیعیان از او با تعبیر سقای کربلا یاد می‌کنند و روز تاسوعا، نهم محرم را به یاد حضرت عباس عزاداری می‌کنند این روز در ایران تعطیل عمومی است. هم‌چنین در ایران روز تولد حضرت عباس با عنوان روز جانباز نامگذاری شده است. مکان‌های متعددی همچون سقاخانه، عباسیه و سقانفار به نام حضرت عباس ساخته شده است.

کمبود منابع پژوهشی درباره عباس بن علی

به گفته برخی پژوهش‌گران درباره زندگی عباس بن علی تا قبل از واقعه کربلا اطلاعات تاریخی چندانی در دسترس نیست، از همین رو در مورد تولد و زندگی او اختلافات زیادی وجود دارد.[۱] کتاب‌هایی که به طور مستقل درباره عباس بن علی نوشته شده‌اند بیشتر مربوط به قرن ۱۴ و ۱۵ قمری هستند. عبدالواحد مظفر نویسنده مجموعه سه جلدی بطل العلقمی، در سال ۱۳۱۰ق درگذشته است. محمدابراهیم کلباسی نجفی نویسنده خصائص العباسیة درگذشته ۱۳۶۲ق[۲] ،محمدعلی اردوبادی نویسنده حیاة ابی‌الفضل العباس، درگذشته سال ۱۳۸۰ق، موسوی مُقَرَّم نویسنده کتاب قمر بنی هاشم العباس، درگذشته سال ۱۳۹۱ق، و ربانی خلخالی مولف کتاب چهره درخشان قمر بنی‌هاشم، متوفای ۱۳۸۹ش است. بیشترین اطلاعات درباره حضرت عباس در کتاب‌های این نویسندگان گردآوری شده است.

نام و نسب

عباس بن علی بن ابی‌طالب که با کنیه بسیار مشهور ابوالفضل شناخته می‌شود، پنجمین پسر امام علی (ع) و حاصل ازدواج ایشان با فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین است. عباس نخستین فرزند ام البنین است.[۳]

مادر

مادر عباس، فاطمه بنت حزام توسط عقیل که نسب‌شناس بود به امام علی(ع) معرفی‌ شده بود. امام از عقیل خواسته بود همسری برای او پیدا کند که بتواند فرزندان دلیر و شجاعی به دنیا بیاورد.[۴] برخی نقل کرده‌اند در شب عاشورا زهیر بن قین بعد از اطلاع از امان‌نامه شمر به عباس(ع) گفت ای پسر امیرالمومنین، زمانی که پدرت خواست ازدواج کند به عمویت عقیل گفت که برایش زنی از تبار دلاوران اختیار کند تا برای او فرزندی دلیر و شجاع به دنیا بیاورد، فرزندی که یاور حسین(ع) در کربلا باشد.[۵] اردوبادی تصریح می‌کند که ماجرای گفتگوی زهیر با عباس را به جز اسرار الشهاده در کتاب دیگری ندیده است.[۶]

کنیه‌‌ها

«ابوالفضل» مشهورترین کنیه عباس است.[۷] برخی عنوان کرده‌اند چون در خاندان بنی هاشم هر کس عباس نام داشت، ابوالفضل می‌گفتند، به عباس(ع) نیز حتی در کودکی ابوالفضل گفته می‌شد.[۸]

«ابوالقاسم» به دلیل اینکه عباس(ع) فرزندی به نام قاسم داشت به او ابوالقاسم نیز گفته می‌شد. این کنیه در زیارت اربعین نیز آمده است.[۹]

«ابوالقِربَة» قِربـَـة به معنای مشک‌ آب است[۱۰]. برخی معتقدند که این کنیه به این دلیل به او داده شده است که در واقعه کربلا چندین بار مشک آب به خیمه‌ها برد. این کنیه در چند منبع ذکر شده است.[۱۱]

«ابوالفَرجَة» فرجه به معنای گشایش و برطرف کردن اندوه است.[۱۲] دلیل این کنیه این است که عباس(ع) در کار کسانی که به او متوسل می‌شوند گشایش ایجاد می‌کند.[۱۳]

القاب

برای عباس(ع) القاب متعددی ذکر شده که برخی از این القاب قدیمی هستند و برخی جدید که مردم بر اساس صفات و فضایلش به او نسبت داده‌اند.[۱۴] برخی از القاب او عبارتند از:

قمر بنی‌هاشم[۱۵]

باب الحوائج[۱۶] برخی معتقدند که این لقب مشهورترین لقب حضرت عباس میان مردم است. بسیاری از مردم معتقدند که در صورت توسل به حضرت عباس خداوند حاجت آنها را برآورده می‌کند.[۱۷]

سقّا: برخی معتقدند این لقب بین مورخین و نسب‌شناسان مشهور است[۱۸] عباس(ع) سه بار در کربلا برای اهل حرم آب آورد.[۱۹]

الشهید[۲۰]

پرچمدار و علمدار[۲۱]

زندگی نامه حضرت اباالفضل العباس علیه السلام از ولادت تا شهادت

به گفته برخی پژوهش‌گران درباره زندگی عباس تا قبل از واقعه کربلا اطلاعات تاریخی چندانی در دسترس نیست.[۲۲] تنها ماجرایی که از زندگی او نقل شده حضور در جنگ صفین است و باقی آنچه وجود دارد مربوط به واقعه کربلاست.

تولد

در سال تولد عباس(ع) اختلاف است.[۲۳] این اختلافات احتمالاً ناشی از نقل سن عباس(ع) در زمان شهادت پدرش امام علی(ع) است که برخی آن را بین ۱۶ تا ۱۸ سال می‌دانند.[۲۴] و برخی دیگر سن او را ۱۴ سال و قبل از تکلیف عنوان کرده‌اند.[۲۵]

قول مشهور این است که او در ۲۶ق در مدینه به دنیا آمد.[۲۶] به گفته‌ اردوبادی درباره روز و ماه تولد او نیز در منابع قدیمی چیزی یافت نمی‌شود و فقط کتابی به نام انیس الشیعه که در قرن ۱۳ قمری نوشته شده روز تولد او را ۴ شعبان دانسته است.[۲۷] نویسنده خصائص العباسیه بدون ذکر منبع نوشته است زمانی که این پسر به دنیا آمد، امام علی او را در آغوش گرفت و عباس نامید. در گوش‌هایش اذان و اقامه گفت، سپس بازوهایش را بوسید و گریه کرد. ام البنین دلیل گریه او را جویا شد، امام فرمود دو بازوی فرزندت در راه کمک به حسین(ع) جدا می‌شود و خداوند در ازای دو دوست بریده‌اش، دو بال در آخرت به او عطا می‌کند.[۲۸] کتاب‌های دیگر نیز با تکیه بر همین نقل، گریه امام برای قطع شدن دو دست عباس(ع) را مطرح کرده‌اند.[۲۹]

همسر و فرزندان

عباس(ع) با لبابه دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بین سال‌‌های ۴۰ تا ۴۵ قمری ازدواج کرد[۳۰] که حاصل این ازدواج دو پسر به نام‌های فضل و عبیدالله بود.[۳۱] فرزندش عبیدالله با دختر امام سجاد ازدواج کرد.[۳۲] برخی نویسندگان فرزندان دیگری به نام‌های حسن، قاسم، محمد و یک دختر برای حضرت عباس نام برده‌اند و گفته‌اند قاسم و محمد در روز عاشورا پس از پدرشان به شهادت رسیدند.[۳۳]

گزارش شده است که نسل حضرت عباس از پسرش عبیدالله و پسرش حسن ادامه پیدا کرده است. فرزندان حضرت عباس از مشهور‌ترین تبار علویان بودند و بسیاری از آنها عالم، شاعر، قاضی و حاکم بودند.[۳۴] مثلا یکی از فرزندان حسن به نام عبیدالله و پسرش عبدالله قاضی مکه و مدینه بودند.[۳۵] گستردگی نسل حضرت عباس از شمال آفریقا تا ایران گزارش شده است.[۳۶] برخی دلیل این گستردگی را مهاجرت فرزندان حضرت عباس به دلیل ظلم حکومت‌ها عنوان کرده‌اند.[۳۷]

جنگ صفین

حضور عباس(ع) در جنگ صفین در برخی از کتاب‌های متأخر نقل شده است. او در این جنگ از جمله افرادی بود که به فرماندهی مالک اشتر در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب آوردند.[۳۸] در همین کتاب‌های متأخر کشته شدن ابن شعثاء از شام و ۷ تن از پسرانش به دست عباس نیز جزو حوادث جنگ صفین نقل شده است.[۳۹] به گفته برخی از نویسندگان مردم شام قدرت ابن شعثاء را برابر با هزار سوار می‌دانسته‌اند.[۴۰] درباره زندگی عباس بن علی پس از جنگ صفین تا زمان وقوع واقعه کربلا چیزی در منابع تاریخی نقل نشده است.

بنابر آنچه اردوبادی در کتاب خود آورده، داستان وصیت امام علی(ع) به عباس و توصیه به او درباره امام حسین(ع)، گرچه مشهور است، اما سندی ندارد.[۴۱]

در واقعه کربلا

حضور در واقعه کربلا مهم‌ترین فراز زندگی عباس بن علی است و اهمیت او نزد شیعیان ناشی از نقش او در این واقعه است. عباس را یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های قیام امام حسین(ع) عنوان کرده‌اند.[۴۲] با این حال در بیشتر کتاب‌هایی که به صورت مجزا در مورد عباس(ع) نوشته شده است، گزارشی تاریخی یا روایی درباره عباس(ع) از زمان حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و سپس از مکه به کوفه تا قبل از محرم سال ۶۱ق وجود ندارد.[۴۳]

پرچم‌داری در روز عاشورا

بر اساس تحقیق اردوبادی، اصفهانی در مقاتل الطالبیین[۴۴] و مفید در الارشاد[۴۵] تصریح کرده‌اند که امام حسین در صبح روز عاشورا پرچم سپاه خود را به دست عباس داده است.[۴۶] بلاذری در انساب الاشراف،[۴۷] و ابونصر بخاری در سر السلسلة العلویة[۴۸] نیز بر پرچمداری حضرت عباس تصریح کرده‌اند.

سقایی و آوردن آب

بنابر منابع تاریخی، وقتی عبیدالله بن زیاد، هفتم محرم به عمر سعد دستور داد که به حسین(ع) و یارانش اجازه استفاده از آب فرات ندهد، امام حسین، عباس(ع) را فرا خواند و ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده را با او همراه کرد تا مشک‌ها را پر از آب نمایند و به اردوگاه بیاورند. عباس(ع) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند. در این حمله هیچ کس از اصحاب و یاران امام حسین شهید نشد، اما افرادی از لشگر عمر بن سعد کشته شدند.[۴۹]

نپذیرفتن امان‌نامه‌ها

بر اساس گزارش‌های تاریخی دو نفر برای عباس(ع) و برادران او در کربلا امان‌نامه فرستادند که عباس(ع) و برادرانش هر دو را رد کردند؛ امان‌نامه نخست را عبدالله‌ بن ابی المحل‌ بن حزام عامری آورد. او برادرزاده ام البنین، مادر عباس(ع) بود. او توانست از عبیدالله بن زیاد امان‌نامه‌ای برای پسران عمه خود بگیرد و آن را توسط غلام خود برای آنها بفرستد. وقتی عباس(ع) و برادرانش این امان‌نامه را خواندند، گفتند که ما در امان خداوند هستیم و هیچ نیازی به چنین امان‌نامه ننگینی نداریم.[۵۰]

امان‌نامه دوم را شمر بن ذی الجوشن در ظهر عاشورا به عباس و برادرانش پیشنهاد کرد و او را با عنوان «پسر عمه‌» صدا زد اما جوابی نشنید. امام حسین(ع) به آنها گفت درست است که فاسق است اما جوابش را بدهید. شمر به آنها به شرط تسلیم شدن و اطاعت از یزید مژده امان داد. حضرت عباس، او و امان‌نامه‌اش را لعنت کرد و گفت: «ای دشمن خدا مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(ع) فرا می‌خوانی.»[۵۱]

شهادت برادران عباس

بر اساس گزارش‌های تاریخی، حاصل ازدواج امام علی(ع) با ام‌البنین، چهار پسر به نام‌های ابوالفضل (عباس)، ابو عبدالله (جعفر)، ابو محمد (عبدالله) و ابو عمر (عثمان) بود. عباس(ع) در روز عاشورا برادرانش را پیش از خودش به نبرد فرستاد و این سه برادر پیش از او به شهادت رسیدند.[۵۲] عباس در ۳۶ سالگی، جعفر در ۲۹ سالگی، عبدالله در ۲۵ سالگی و عثمان در ۲۱ سالگی شهید شدند.[۵۳]

به گفته ابن اثیر در کتاب الکامل، عباس(ع) به برادرانش گفت:‌«تقدّموا حتى أرثكم»؛ یعنی زودتر از من به جنگ بروید تا من از شما ارث ببرم.[۵۴] برخی از محققین این نقل را نادرست و موهوم دانسته‌اند. چرا که در آن وضعیت عباس می‌دانست که کشته می‌شود و ارث خواستن معنا ندارد.[۵۵] در مقابل، از طبرسی و دینوری نقل کرده‌اند که عباس به برادران خود گفت بروید و از سید و مولای خود دفاع کنید تا کشته شوید و او کشته نشود.[۵۶] اردوبادی احتمال می‌دهد که عباس به این دلیل برادرانش را زودتر به میدان فرستاد که اجر تجهیز آنان برای جهاد و همچنین اجر صابران بر شهادت برادر را ببرد.[۵۷]

شهادت

بنابر نوشته محمدحسن مظفر نظر اکثریت مورخان آن است که عباس(ع) قطعا در روز ۱۰ محرم شهید شده است. مظفر دو قول دیگر هم مبنی بر شهادت در روزهای هفتم محرم، و نهم محرم ذکر کرده و آن‌ها را را ضعیف‌ و بسیار نادر دانسته است.[۵۸]

گزارش‌های مختلفی از نبردهای عباس(ع) در روز کربلا و چگونگی شهادت او نقل شده است.[۵۹] بر اساس نقل چندین کتاب، عباس تا شهادت آخرین نفر از اصحاب و بنی‌هاشم، به میدان نرفته است.[۶۰]

به گفته شیخ مفید امام حسین و عباس بن علی با هم به میدان رفتند ولی سپاه عمر سعد بین این دو حائل شدند. امام حسین زخمی شد و به خیمه برگشت و عباس به تنهایی جنگید تا جایی که به شدت زخمی شد و دیگر توان رزم نداشت. در این حال زید بن ورقاء حنفی و حٌکَیم بن طٌفَیل سِنبِسی او را کشتند.[۶۱] مفید جزئیات دیگری نقل نکرده است. در مقتل ابی‌مخنف نیز چگونگی شهادت حضرت عباس نقل نشده است.[۶۲]

بر اساس برخی دیگر از منابع پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنی هاشم، عباس قصد کرد تا برای خیمه‌ها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. در راه برگشت دشمن به او حمله ور شد. او در نخلستان با دشمن نبرد می‌کرد و به سمت خیمه‌ها می‌رفت که زید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربه‌ای به دست راستش وارد کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربه‌ای به دست چپش وارد کرد و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند.[۶۳]

بر اساس گزارش خوارزمی که وقتی عباس(ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود: اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی: اکنون کمرم شکست و چاره‌ام اندک شد.[۶۴] البته خوارزمی او را آخرین کسی که به میدان رفته نمی‌داند.[۶۵]

آب نخوردن به احترام امام حسین(ع)

به گفته طریحی (متوفی قرن ۱۱ق) در کتاب المنتخب عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد.[۶۶] مجلسی نیز در بحار الانوار همین مطلب را بدون ذکر نام منبع اصلی آورده است.[۶۷] اردوبادی با تحلیل چند شعر و بخشی از متن زیارت ناحیه مقدسه تلاش کرده است ثابت کند که این واقعه اتفاق افتاده است.[۶۸]

ویژگی‌های ظاهری

کلباسی در کتاب «خصائص العباسیه» معتقد است که حضرت عباس(ع) صورت خوش و مقبولی داشت و از همین رو بود که او را ماه بنی هاشم می‌گفتند.[۶۹] بر اساس گزارش‌های تاریخی او از مردهای خاص بنی‌هاشم به شمار می‌رفت که بدنی قوی و قدی بلند داشت تا حدی که وقتی روی اسب می‌نشست پاهایش روی زمین کشیده می‌شد.[۷۰]

یکی از فضائل عباس(ع) که به ادعای کلباسی دوست و دشمن آن را ستوده‌اند و هیچ کس نمی‌تواند آن را انکار کند شجاعت اوست.[۷۱] برخی کرم و بخشش عباس(ع) را یکی دیگر از فضائل او عنوان کرده‌اند به نحوی که میان مردم این رفتار پسندیده او ضرب المثل بوده است.[۷۲]

کرامات حضرت عباس

کرامات حضرت عباس در بین شیعیان معروف است و داستان‌های متعددی درباره شفای‌ بیماران یا حل سایر مشکلات با توسل به حضرت عباس بین مردم جاری است. کتاب در کنار علقمه کرامات العباسیه، ۷۲ قصه از این کرامات را گردآوری کرده است.[۷۳] ربانی خلخالی نیز در کتاب «چهره درخشان قمر بنی‌هاشم» حدود ۸۰۰ کرامت از عباس(ع) جمع آوری کرده است. او در هر جلد بیش از ۲۵۰ داستان نقل کرده است. (برخی از این داستان‌ها تکراری نقل شده‌اند). به نوشته این منابع کرامت‌های حضرت عباس اختصاص به شیعیان ندارد و کرامت‌هایی نیز از حضرت عباس نسبت به معتقدان سایر ادیان و مذاهب مثل اهل سنت، مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان نقل شده است.[۷۴]

حرم حضرت عباس

محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا در ۳۷۸ متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد و یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (ع) را بین الحرمین می‌نامند.

به نظر بسیاری از مورخان، عباس(ع) در محل شهادتش کنار نهر علقمه دفن شده است.[۷۵] زیرا امام حسین(ع) بر خلاف دیگر شهدا، او را از محل شهادتش جابه‌جا نکرد و نزد پیکر سایر شهدا نبرد.

برخی نویسندگان مثل مقرم معتقدند دلیل اینکه امام بدن حضرت عباس را به خیمه‌ها نبرد، درخواست خود حضرت عباس و یا عدم توانایی امام در جابجا کردن بدن حضرت عباس به دلیل جراحات وارد شده به بدنش نبود، بلکه امام می‌خواست که برادرش صاحب مرقد و حرمی جداگانه باشد.[۷۶] مقرم برای سخن خود مستندی ذکر نکرده است.

مقام کف العباس

مقام کف‌العباس نام دو مکان است که گفته می‌شود دست‌های حضرت عباس (ع) در این دو نقطه از تن جدا شد و به زمین افتاد. این دو مکان، در قسمت شمال شرقی و جنوب شرقی بیرونِ حرم حضرت عباس(ع) و در ورودی دو کوچه بازار مانند قرار دارند. در این دو مکان نمادهایی درست شده و زائران آنجا را زیارت می‌کنند.[۷۷]

برای آگاهی بیشتر پاسخهای زیر را مطالعه فرمایید:

نمایه: زندگی نامه حضرت ام البنین سلام الله علیها از ولادت تا وفات، پاسخ شماره ۲۰۸٫

نمایه: زندگی نامه امام علی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۵۰٫

نمایه: زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۲۰۱٫

نمایه: زندگی نامه امام حسین علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۱۴۴٫

نمایه: زندگی نامه امام سجاد علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۱۴۶٫

[۱] . بغدادی،‌ العباس، ۱۴۳۳ق، ۷۳-۷۵؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۸.

[۲] . مهدوی، اعلام اصفهان، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۱۰.

[۳] . امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹؛ قمی، نفس المهموم، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۵.

[۴] . بخاری، سر السلسلة العلویة، ص۸۸، ابن عنبه، عمدة الطالب، ۱۳۸۱ق، ص۳۵۷؛ المظفر، موسوعة بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۰۵.

[۵] . الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۱۷۷؛ الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۵۲-۵۳؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۶.

[۶] . الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۵۲-۵۳.

[۷] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲؛ ابن نمای حلی، مثیر الاحزان، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۴؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۸ق، ص۸۹.

[۸] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.

[۹] . بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۳؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.

[۱۰] . دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج ۱۱، ص۱۷۴۹۷.

[۱۱] . بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۹۱؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۳۹۰ق، ص۲۰۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۳۵۸ق، ص۵۵؛ بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۳.

[۱۲] . دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج ۱۱، ص۱۷۰۳۷.

[۱۳] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۲.

[۱۴] . ر. ک: المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۴- ۲۰؛ بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۵-۵۰؛ هادی‌منش، «کنیه‌ها و لقب‌‌های حضرت عباس(ع)»، ص۱۰۶.

[۱۵] . ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۹۰؛ ابن نمای حلی، مثیر الاحزان، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۴.

[۱۶] . الناصری، مولد العباس بن علی(ع)، ۱۳۷۲ش، ص۳۰.

[۱۷] . بهشتی، قهرمان علقمه، ۱۳۷۴ش، ص۴۸؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس، ۱۳۸۶ش، ص۳۶-۳۷.

[۱۸] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۴؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۳؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۷-۱۱۸ .

[۱۹] . طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق، ص۲۳۸.

[۲۰] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹ .

[۲۱] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مطبعه العلمیه، ج۴، ص۱۰۸؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۴۰.

[۲۲] . بغدادی،‌ العباس، ۱۴۳۳ق، ص۷۳-۷۵؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۸.

[۲۳] . الاوردبادی، حیاة ابی‌الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۶۱؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۱.

[۲۴] . محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۳۱ و ۵۰.

[۲۵] . الناصری، مولد العباس بن علی، ۱۳۷۲ش، ص۶۲؛ طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق، ص۲۴۲.

[۲۶] . زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۸۹-۹۰؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۲۹.

[۲۷] . الاوردبادی، حیاة ابی‌الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۶۴.

[۲۸] . کلباسی، الخصائص العباسیه، ۱۴۲۰ق، ص۶۴-۷۱.

[۲۹] . ر. ک: ناصری، مولد العباس بن علی، ۱۳۷۲ق، ص۶۱-۶۲؛ خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۰.

[۳۰] . الزبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۷۹؛ زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۹۸.

[۳۱] . الحائری الشیرازی، ذخیرة الدارین، ۱۳۴۵ق، ج۱، ص۱۴۵.

[۳۲] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۴۲۹.

[۳۳] . ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۲۳.

[۳۴] . ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۱۸؛ محمودی، ماه بی غروب، ۱۳۷۹ش، ص۸۹.

[۳۵] . هادی‌منش، «فرزندان و نوادگان حضرت عباس».

[۳۶] . ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۱۸.

[۳۷] . همان، ص۱۲۶.

[۳۸] . حائری مازندرانی، معالی السبطین، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۳۷؛ الموسوي المقرم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۲؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۵.

[۳۹] . الموسوي المقرم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۲۴۲؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق، ص۳۸۵.

[۴۰] . همان.

[۴۱] . الاوردبادی، حیاة ابی‌الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۵۵.

[۴۲] . شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۴.

[۴۳] . غدادی،‌ العباس، ۱۴۳۳ق، ص۷۳-۷۵؛ همچنین نگاه کنید به: مظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱و۲ و۳؛ الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق؛ حائری مازندرانی، معالی السبطین، ۱۴۱۲ق؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق؛ طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق؛ ابن‌جوزی‌، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق؛ الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴ و ۵.

[۴۴] . ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۹۰.

[۴۵] . مفید، الارشاد، کنگره شیخ مفید، ج۲، ص۹۵.

[۴۶] . اردوبادی، حیاة ابی‌الفضل العباس، ص۱۸۸-۱۸۹.

[۴۷] . بلاذری، انساب الاشراف، دار الفکر، بیروت، ج۳، ص۱۸۷.

[۴۸] . بخاری، سر السلسلة العلویة، ص۸۸-۸۹.

[۴۹] . طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۱۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۳۰؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۸ق، ص۷۸؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۲.

[۵۰] . الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۳.

[۵۱] . ابن اثیر، الکامل، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ۱۶۲؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۹۴.

[۵۲] . الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۶۹-۷۱.

[۵۳] . همان، ص۷۳-۸۴.

[۵۴] . ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۷۶.

[۵۵] . الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۴-۱۸۶؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت عباس، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۱-۲۲؛ میردریکوندی، دریای تشنه؛ تشنه دریا، ۱۳۸۲ش، ص۵۴-۵۶.

[۵۶] . الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق، ص۱۸۵؛ بغدادی،‌ العباس، ۱۴۳۳ق، ص۹۶.

[۵۷] . الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق، ج۹، ص۱۰۶.

[۵۸] . المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۲.

[۵۹] . خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۶- ۱۱۲؛ نگاه کنید به: بغدادی،‌ العباس، ۱۴۳۳ق، ۷۳-۷۵؛ مظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۱و۲ و۳؛ الموسوي المُقرّم، العبّاس (عليه السلام)، ۱۴۲۷ق؛ حائری مازندرانی، معالی السبطین، ۱۴۱۲ق؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، ۱۳۸۶ق؛ طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس، ١۴١۶ق؛ ابن‌جوزی‌، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق؛ الاوردبادی، موسوعه العلامه الاوردبادی، ۱۴۳۶ق؛ شریف قرشی، زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۴۵-۳۵۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۵، ص۸۴-۱۲۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۳۳۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۴؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۶۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۴۵۷.

[۶۰] . الاوردبادی، حیاة ابی‌الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۱۹۲-۱۹۴.

[۶۱] . مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰.

[۶۲] . ر. ک: ابی‌مخنف، وقعة الطف، تحقیق: یوسفی غروی، ص۲۴۵.

[۶۳] . ر. ک: ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۲۵۶؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۴- ۱۷۸؛ الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۲۱۹-۲۲۰؛ مقرم، حادثه کربلا در مقتل مقرم، ص۲۶۲؛ خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۶- ۱۱۴.

[۶۴] . الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۴؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج ۵، ص۹۸؛ ؛ خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۳.

[۶۵] . الخوارزمی، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۳۴.

[۶۶] . طریحی، المنتخب، ص۳۰۷.

[۶۷] . مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۴۱.

[۶۸] . الاوردبادی، حیاة ابی الفضل العباس، ۱۴۳۶ق، ص۲۲۲-۲۲۵.

[۶۹] . کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۷-۱۰۹؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۹۴.

[۷۰] . طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس،١۴١۶ق، ص۲۳۶؛ المظفر، موسوعه بطل العلقمی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۹۴.

[۷۱] . کلباسی، خصائص العباسیه، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۹.

[۷۲] . طعمه، تاريخ مرقد الحسين و العباس،١۴١۶ق، ص۲۳۶.

[۷۳] . ر. ک: محمودی، در کنار علقمه، ۱۳۷۹ش.

[۷۴] . ر. ک: ربانی خلخالی، چهره درخشان قمر بنی‌هاشم، ۱۳۸۰ش.

[۷۵] . زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۵.

[۷۶] . الموسوي المقرم، العبّاس(ع)، ۱۴۲۷ق، ص۲۶۲-۲۶۳؛ زجاجی کاشانی، سقای کربلا، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۵-۱۳۷.

[۷۷] . علوی، راهنمای مصور سفر زیارتی عراق، ۱۳۹۱ش، ص۳۰۰.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *