سؤال ۱۱۵: زندگی نامه مسلم بن عقیل از ولادت تا شهادت را با ذکر منبع معتبر بیان فرمایید.
پاسخ ۱۱۵: مُسْلِم بن عَقیل بن ابی طالب (شهادت: ۶۰ق)، از آل ابوطالب، پسرعموی امام حسین(ع) و سفیر او در کوفه هنگام قیام عاشورا. مسلم در برخی فتوحات مسلمانان و نیز در جنگ صفین حضور داشت. او به نمایندگی از امام حسین(ع) به کوفه رفت تا اوضاع آنجا را به امام گزارش کند که اگر کوفیان در دعوت خویش مصرّ و صادقاند، امام به آنجا برود. وی در گزارشی به امام، از آمادگی کوفیان خبر داد. با نصب عبیدالله بن زیاد به حکومت کوفه و ترس و هراس کوفیان از او، آنان به ناگاه از اطراف مسلم پراکنده شدند. مسلم دستگیر شد و در روز عرفه (سال ۶۰ قمری) به دستور عبیدالله به شهادت رسید. ماجرای تنها ماندن و شهادت او در کوفه، موضوع یکی از روضههای مشهور در میان شیعیان است که در روز عرفه و گاه در ۱ محرم خوانده میشود.
زندگی نامه مسلم بن عقیل از ولادت تا شهادت
نسب و خاندان
تاریخ ولادت مسلم بن عقیل بن ابی طالب روشن نیست. او در۹ ذیالحجه سال ۶۰ قمری در کوفه به شهادت رسید. بر اساس برخی گزارشها، مسلم در هنگام شهادت ۲۸ ساله بود اما پذیرش این روایت خالی از اشکال نیست چرا که سن فرزندان مسلم که در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند ۲۷ و ۲۶ سال بیان شده است.[۱] برخی با توجه به روایات حضور او در فتوحات و نیز نبرد صفین، سن او را در هنگام شهادتش، بیش از ۵۰ سال دانستهاند.[۲] قبر مسلم در کوفه در قسمت شرقی مسجد کوفه قرار دارد.[۳]
پدر وی، عقیل فرزند ابوطالب از نسبشناسان[۴] قریش و فصحای عرب[۵] بود. مادرش بنابر روایتی از زنان نبطی و از خاندان «فرزندا» بود[۶] و بنابر روایاتی دیگر کنیزی بود به نام علیه (و بنابر روایتی حلیه[۷]) که عقیل او را از شام خریده بود.[۸] چهره مسلم بن عقیل شباهت زیادی به پیامبر داشت.[۹] برخی از منابع او را شجاعترین و نیرومندترین فرزندان عقیل معرفی کردهاند.[۱۰]
همسر و فرزندان
مسلم با رقیه دختر امام علی(ع) ازدواج کرد و از این رو، داماد امام علی(ع) بوده است.[۱۱] در برخی منابع، زنی از طایفه بنی عامر بن صعصعه نیز همسر وی ذکر شده است.[۱۲]
در واقعه کربلا، در چند مورد به فرزندان مسلم اشاره شده است. از جمله اینکه زمانی که خبر شهادت مسلم را در مسیر بین مکه و کوفه به امام حسین(ع) دادند، علی اکبر(ع) پیشنهاد داد که برگردند و بیوفایی کوفیان را یادآوری کرد. فرزندان مسلم با این نظر مخالفت کرده و امام را به ادامه راه تشویق کردند.[۱۳] همچنین، نام تعدادی از فرزندان وی در زمره شهدای کربلا یاد شده است. از آن میان شهادت عبدالله بن مسلم و محمد بن مسلم در کربلا در منابع کهن ثبت شده است.[۱۴]
منابع تاریخی درباره نام و تعداد فرزندان مسلم اختلاف نظر دارند. در گزارشهای ضعیفتر که در منابع متاخر ثبت شده، نام تعداد دیگری از فرزندان مسلم بن عقیل، از جمله عون، مسلم، عبیدالله، جعفر و احمد نیز در شمار شهدای کربلا آمده است.[۱۵] در برخی منابع نیز از دو طفل مسلم (محمد و ابراهیم) یاد شده که پس از شهادت امام حسین(ع) اسیر و به دستور عبیدالله بن زیاد در کوفه زندانی شده و پس از گریختن از زندان به شهادت رسیدهاند؛[۱۶] اما برخی منابع آنان را فرزندان کسانی دیگر دانستهاند.[۱۷] در برخی منابع نامهای دیگری برای تعدادی از فرزندان مسلم ذکر شده است؛ مانند ابراهیم، عبدالعزیز، علی، مسلم[۱۸] و دختری به نام حمیده یا ام حمیده.[۱۹]
گفته شده است عبدالله بن مسلم،[۲۰] و بر اساس برخی دیگر از روایات، عبدالله و علی، از رقیه دختر امام علی(ع) بودهاند.[۲۱]
وقایع زندگی
درباره زندگی مسلم بن عقیل تا پیش از زمانی که از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت آگاهی بسیار اندک و گزارشهای پراکندهای وجود دارد.
شرکت در فتوحات افریقا: از جمله وقایع زندگی مسلم که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است، حضور او در فتوحات شمال افریقا در سال ۲۱ قمری است. مسلم بن عقیل همراه با تعدادی از برادران خود از جمله جعفر و علی در فتح شهر بهنساء شرکت داشت.[۲۲]
حضور در جنگ صفین: از دیگر وقایع زندگی مسلم، حضور او در جنگ صفین است که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است.[۲۳]
نمایندگی امام حسین (علیه السلام) در کوفه
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود. پس از اینکه نامههای مردم کوفه به امام رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام(ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کند.[۲۴] بنابر برخی روایات، امام حسین(ع)، قیس بن مسهر صیداوی، عمارة بن عبد سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی را نیز به همراه مسلم بن عقیل، به کوفه فرستاد.[۲۵]
آغاز حرکت و گرفتاری در راه
مسلم بن عقیل در ۱۵ رمضان سال ۶۰ از مکه خارج شد[۲۶] و ابتدا به مدینه رفت و از آنجا همراه با دو راهنما، از بیراهه به سوی کوفه رهسپار شد که به نظر میرسد برای مخفی ماندن حرکتش به کوفه بوده است. آنها در بیابان راه را گمکردند و دچار بیآبی و تشنگی شدند. در این واقعه دو راهنما درگذشتند و خود مسلم نجات پیدا کرد و خود را به آبادیای رساند و پیکی را نزد امام حسین(ع) فرستاد و واقعه را شرح داد و با اشاره به اینکه این پیش آمد را به فال بد گرفته، از ایشان خواست که او را از ادامه راه منصرف کند اما امام دستور به ادامه راه داد.[۲۷]
مسلم در کوفه
مسلم در ۵ شوال به کوفه رسید[۲۸] و در خانه مختار بن ابی عبیده،[۲۹] و بنابر برخی روایات در خانه مسلم بن عوسجه ساکن شد.[۳۰] شیعیان به محل اقامت مسلم رفت و آمد میکردند و مسلم نامه امام حسین(ع) را برای آنها میخواند.[۳۱]
بیعت کوفیان با مسلم
مسلم پس از اقامت در کوفه آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین(ع)کرد. دعوت به کتاب خدا، سنت رسول الله، جهاد با ظالمین، دفاع از مستضعفین، کمک به محرومین، تقسیم عادلانه بیت المال، یاری اهل بیت، صلح با کسانی که این افراد با او صلح کنند و جنگ با کسانی که اینها با او بجنگند، سخن و فعل اهل بیت را گوش دادن و بر خلاف آن عمل نکردن، از شرایط این بیعت بود.[۳۲]
در کوفه ۱۲ هزار نفر بامسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین(ع) بیعت کردند و برای همراهی امام اعلام آمادگی کردند.[۳۳] برخی تعداد بیعت کنندگان را ۱۸ هزار نفر[۳۴] و برخی بیش از ۳۰ هزار نفر[۳۵] نیز نوشتهاند. برخی از تاریخ پژوهان با تحلیل وقایعی که در ادامه حضور مسلم در کوفه روی داد (از جمله غلبه آسان و بیدردسر عبیدالله بن زیاد بر این شهر و شکست قیام مسلم) تعداد واقعی بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل را بسیار کمتر از آنچه در منابع نقل شده دانستهاند.[۳۶] برخی دیگر نیز با تخمین جمعیت آن زمان شهر کوفه بر اساس روایات تاریخی، مردان جنگی شهر کوفه را بیش از ۶۰ هزار نفر دانستهاند که بر این اساس، تعداد بیعت کنندگان با مسلم، تنها یک سوم جمعیت جنگجوی کوفه بودهاند.[۳۷] به همین جهت در تحلیل شرایط حرکت امام به کوفه، لازم است به این نکته توجه شود مردمی که در کوفه با مسلم بیعت نکرده بودند، همگی از مخالفان امام یا دوستداران امویان نبودهاند بلکه عده کثیری از شرکت در این منازعه کناره گرفته بودند؛ از این رو همین تعداد بیعت کنندگان برای برپایی قیامی در کوفه کافی بود و با اتکا به همین موضوع بود که امام حسین(ع) با دریافت نامه مسلم، رهسپار کوفه شد.[۳۸]
مسلم بن عقیل در ۱۱ ذیالقعده[۳۹] نامهای به امام حسین(ع) نوشت و تعداد زیاد بیعت کنندگان را تایید کرد و امام را به کوفه دعوت کرد.[۴۰] متن نامه مسلم به امام حسین(ع) در منابع، با اختلاف نقل شده است. بر این اساس، ۱۲ هزار،[۴۱] ۱۸ هزار[۴۲] و حتی در برخی نیز به آمادگی تمام مردم کوفه در نامه وی اشاره شده است.[۴۳]
ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه
هنگام ورود مسلم به کوفه، حاکم این شهر نعمان بن بشیر بود که منابع تاریخی او را فردی نرم خو و صلح طلب معرفی کردهاند.[۴۴] بر اساس برخی روایات نعمان دل خوشی از یزید نداشت.[۴۵] هنگامی که خبر بیعت مردم با مسلم بن عقیل در کوفه پیچید، نعمان بن بشیر، مردم را جمع کرد و آنان را به دوری از تفرقه توصیه کرد اما گفت تا کسی با من پیکار نکند، با او نخواهم جنگید. هنگامی که طرفداران حکومت اموی به این روش نعمان اعتراض کردند و او را ضعیف خواندند، او گفت برای من این خوشتر از آن است که قوی باشم اما از فرمان خدا سرپیچی کنم.[۴۶] طرفداران و عاملان یزید، از جمله عمر بن سعد بن ابی وقاص و محمد بن اشعث کندی نامهای به یزید نوشتند و به او گزارش دادند که اگر کوفه را میخواهی، شتاب کن که حاکم فعلی کوفه، نعمان بن بشیر، ضعیف است یا خود را به ناتوانی زده است.[۴۷] به همین جهت یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن هنگام حاکم بصره بود، به حکومت کوفه نیز منصوب کرد.[۴۸] بنا بر قول مورخین معاویه ضمن وصیتی که نزد غلام او بود و بعدها به یزید داده شد، ابن زیاد را برای مقابله با شورش احتمالی تعیین کرده بود.[۴۹]
عبیدالله بن زیاد
عبیدالله بن زیاد و نیز پدرش زیاد بن ابیه سابقه خشنی نزد مردم داشتند. خلفای پیشین غالبا برای سرکوب برخی شورشها از این خاندان استفاده میکردند. پیش از این عبیدالله شورش خوارج را در بصره به نحو بسیار خشونت بار و شگفتآوری سرکوب کرده بود.[۵۰] با ورود او به کوفه به نظر میرسد که اوضاع به ناگه علیه مسلم بن عقیل برگشت و بسیاری از مردم کوفه که قصد قیام علیه حکومت یزید را داشتند، از ترس جان، پراکنده شدند.
عبیدالله پس از ورود به کوفه به جستجوی پیوند یافتگان با مسلم بن عقیل پرداخت و سران قبایل را تهدید کرد که نام و نشان بیعت کنندگان از قبیله خود را در اختیار او قرار دهند و یا متعهد شوند که کسی از قبیله ایشان، مخالفت امویان نخواهد کرد وگرنه خونشان را خواهد ریخت و اموالشان را مصادره خواهد کرد.[۵۱]
با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، و پخش خبر تهدیدها و اقدامات او، فضای کوفه نا امن شده بود و مسلم بن عقیل برای حفظ امنیت خود، از خانه مختار خارج شد و به خانه هانی بن عروه از بزرگان کوفه رفت و از او خواست تا به او پناه دهد.[۵۲] هانی بن عروه با اینکه از خطر پذیرش این مسئولیت نگران بود، به مسلم پناه داد و از آن پس، شیعیان برای دیدار با مسلم به خانه هانی میرفتند.[۵۳]
نقشه قتل عبیدالله بن زیاد
بنابر گزارشی که در بیشتر منابع تاریخی نقل شده، روزی عبیدالله بن زیاد برای عیادت شریک بن الاعور حارثی که از شیعیان امام علی(ع) بود و با عبیدالله دوستی داشت و در بستر بیماری در خانه هانی به سر میبرد به خانه هانی آمد. پیش از آمدن او، به پیشنهاد شریک بن اعور قرار شد مسلم در جایی پنهان شود و در زمان مناسب عبیدالله بن زیاد را به قتل رساند. هنگامی که ابن زیاد به خانه هانی آمد، مسلم بن عقیل از کشتن او امتناع کرد و دلیل امنتاع خود را نارضایتی هانی بن عروه که دوست نداشت ابن زیاد در خانهاش کشته شود و نیز حدیثی از پیامبر(ص) عنوان کرد که از کشتن به شکل غافلگیرانه منع فرمودهاند.[۵۴]
برخی پژوهشگران معاصر با بررسی گزارشهای مربوط به این واقعه، در صحت آن تردید کرده[۵۵] و برخی دیگر آن را به کلی ساختگی و بیپایه دانستهاند.[۵۶]
دستگیری هانی و قیام مسلم
ارتباط مسلم با شیعیان مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسی به نام معقل که خود را از طرفداران مسلم بن عقیل و علاقهمند به دیدار او نشان میداد از مخفیگاه مسلم، آگاه شد.[۵۷] بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از مخفیگاه مسلم آگاه شد، هانی بن عروة را به قصر فراخواند و از او خواست مسلم را به وی تحویل دهد. چون هانی زیر بار چنین کاری نرفت بازداشت شد. هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از پیروان خود خواست قیام کنند، بنابر روایات منابع تاریخی حدود ۴۰۰۰ نفر با شعار یا منصور امت فراهم شدند.[۵۸] در نیروهایی که مسلم فراهم آورده بود، عبدالرحمن بن کریز فرمانده کندیان، مسلم بن عوسجه فرمانده مذحجیان، ابی ثمامه صیداوی فرمانده تمیم و همدان و عباس بن جعده بن هبیره فرمانده قریش و انصار بودند.[۵۹] قیام کنندگان به سوی قصر حکومت راه افتادند و آن را محاصره کردند، داخل قصر تنها ۵۰ تن از محافظان عبیدالله و نزدیکان وی حضور داشتند.[۶۰]
در این هنگام عبیدالله بن زیاد از بعضی از بزرگان کوفه که کنارش بودند مانند محمد بن اشعث، کثیر بن شهاب حارثی، شبث بن ربعی، قعقاع بن شور، حجار بن ابجر و شمر بن ذی الجوشن خواست که به میان جمعیت روند و با دادن وعده و وعید و ترساندن مردم از رسیدن سپاه شام، آنان را از یاری مسلم و امام حسین(ع)، بازدارند.[۶۱] این حیله کارگر شد. روایات تاریخی از ترس مردم در پی تبلیغات همراهان عبیدالله و سرعت پراکنده شدن آنان از اطراف مسلم حکایت دارند، تا جایی که شبهنگام مسلم تنها ماند و جایی برای خفتن نداشت.[۶۲]
دستگیری و شهادت مسلم
مسلم پس از تنهایی و بیسرپناهی به زنی به نام طوعه پناه برد و در خانه او مخفی شد؛ اما پسر طوعه، صبح روز بعد، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی ۷۰ نفره را به محمد بن اشعث داد که مسلم را دستگیر کند و به قصر بیاورند.[۶۳]
پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، محمد بن اشعث به مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم شد[۶۴] و به قصر آورده شد ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد، بکیر بن حمران[۶۵] (که در درگیری با مسلم زخمی شده بود) وی را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند.[۶۶] پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر دارالعماره به پایین انداختند.[۶۷]
بنا بر برخی گزارشهای تاریخی مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد.[۶۸]
پس از شهادت مسلم، ابن زیاد دستور قتل هانی بن عروه را نیز صادر کرد و سپس سرهای این دو را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.[۶۹]
علت شکست قیام کوفه و ماموریت مسلم
بیشتر نویسندگان، با توجه با اطلاعات موجود در منابع، در علتیابی شکست قیام مردم کوفه هنگام حضور مسلم در این شهر، به نقش سیاستهای عبیدالله بن زیاد در ایجاد وحشت در بین مردم کوفه و نیز ساختار اجتماعی کوفه که مانع اتحاد و همبستگی مردمان کوفه میشد و روانشناسی کوفیان که آنان را افرادی احساساتی و نظم ناپذیر و دنیا طلب معرفی میکند، تاکید کردهاند.[۷۰] اخیرا یکی از نویسندگان در کنار عوامل دیگر شکست قیام مسلم،از ضعف فرماندهی در این قیام یاد کرده[۷۱] هرچند دلیل روشنی بر این مدعا ارائه نکردهاست. به نظر میرسد که سخنان و خطبههای نزدیکان امام حسین(ع) پس از واقعه عاشورا از جمله خطبه حضرت زینب(س) پس از ورود به کوفه هنگامی که به اسارت سپاه عمر بن سعد درآمد، بیشتر با نظریه نخست همراه است.
برای آگاهی بیشتر پاسخ های زیر را مطالعه فرمایید:
نمایه: زندگی نامه امام علی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۵۰٫
نمایه: اعمال روز عرفه، پاسخ شماره ۱۱۴٫
[۱] . پور امینی، چهرهها در حماسه کربلا، ص۱۶۷.
[۲] . تهامی، مسلم بن عقیل پیش از واقعه عاشورا، ص۹۹.
[۳] . السید البراقی، تاریخ الکوفة، ص۹۸.
[۴] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص ۱۰۷۹.
[۵] . ابن عبدالبر، الاستذکار، ج۸، ص۲۴۹.
[۶] . ابن قتیبه، المعارف، ص۲۰۴.
[۷] . بلاذری، أنساب الأشراف، ج۳، ص۲۲۴.
[۸] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۵۲.
[۹] . ابن حبان، الثقات، ج۵، مؤسسة الکتب الثقافیة،۱۳۹۳ق، ص۳۹۱.
[۱۰] . بلاذری، أنساب الأشراف، ج ۲، ص۷۷.
[۱۱] . طبری، ج۴، ص۳۵۹؛ الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۷.
[۱۲] . بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، أنساب الأشراف، ج۲، ص۷۰-۷۱.
[۱۳] . ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۵، ص۱۱.
[۱۴] . طبری، ج۴، ص۳۵۹؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج۶، ص۴۰۷-۴۰۸؛ رجال الطوسی، ص۱۰۳..
[۱۵] . جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلاء، ص۹۱، ۱۲۳،۳۰، ۲۵۵، ۳۵۹.
[۱۶] . الصدوق، الامالی، ص۱۴۳-۱۴۸.
[۱۷] . خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۵۶-۵۸؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۹۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۲۶.
[۱۸] . ابن قتیبة، المعارف، ص۲۰۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج، ص۷۰-۷۱؛ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۳۹.
[۱۹] . ابن ماکولا، إکمال الکمال، ج۶، ص۲۳۵؛ ابن عنبه، عمده الطالب، ص۳۲.
[۲۰] . طبری، ج۴، ص۳۵۹؛ الطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۳۹۷.
[۲۱] . بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، أنساب الأشراف، ج۲، ص۷۰-۷۱.
[۲۲] . واقدی، فتوح الشام، ج۲.
[۲۳] . ابن شهرآشوب، المناقب،
[۲۴] . دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۰؛ طبری، ج۵،ص ۳۵۳؛المفید، الارشاد، ص۲۹۵-۲۹۷.
[۲۵] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ۱۵۹؛ طبری، ج۵، ص۳۵۴.
[۲۶] . مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۴.
[۲۷] . طبری، ج۵، ۳۵۴-۳۵۵؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۵،؛ ص۵۳.
[۲۸] . مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۵۴.
[۲۹] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ۷۷؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۵.
[۳۰] . طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۴۷؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۵۴.
[۳۱] . دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۱.
[۳۲] . المقرم، عبدالرزاق، الشهید مسلم بن عقیل، ص۱۰۴.
[۳۳] . طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۴۸.
[۳۴] . دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۵.
[۳۵] . ابن قتیبة الدینوری، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۸.
[۳۶] . زرگری نژاد، نهضت امام حسین، ص۱۳۵-۱۴۰، ۱۴۵-۱۴۸.
[۳۷] . صفری فروشانی، مردمشناسی کوفه، ص۱۵.
[۳۸] . گروهی از نویسندگان، تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهدا، ج۱، ص۵۸۸-۵۹۲.
[۳۹] . محدثی، فرهنگ عاشوراء، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۳.
[۴۰] . دینوری، اخبار الطوال، ص۲۴۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۹۵.
[۴۱] . دینوری، اخبار الطوال، ص۲۴۳.
[۴۲] . ابن سعد، طبقه خامسه، ج۱، ص۶۵.
[۴۳] . طبری، ج۵، ص۳۹۵.
[۴۴] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۷؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۵.
[۴۵] . ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۴؛ گروه نویسندگان، مقتل جامع سید الشهداء، ج۱، ص۵۱۲.
[۴۶] . دینوری، الاخبار الطوال، ۲۳۳؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۴۸.
[۴۷] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲،ص ۷۷-۷۸.
[۴۸] . دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۱.
[۴۹] . تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۶۵.
[۵۰] . دینوری، اخبار، الاخبار الطوال، ص۲۶۹-۲۷۰؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۱۸۵-۱۸۷؛ الاستیعاب، ج ۲، ص۵۲۵.
[۵۱] . طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۹.
[۵۲] . ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۶۸.
[۵۳] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۹؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۲۳۴-۲۳۵.
[۵۴] . دینوری،اخبار الطوال، ص۲۳۵-۲۳۶.
[۵۵] . زرگری نژاد، نهضت امام حسین(ع) و قیام کربلا،ص ۱۵۴-۱۵۷.
[۵۶] . دانشنامه امام حسین، ج۴، ص۱۷۵-۱۷۶.
[۵۷] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۹-۸۰.
[۵۸] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۸۰؛ طبری، ج۵، ص۳۶۸-۳۷۱.
[۵۹] . دینوری، اخبارالطوال، ص۲۳۹-۲۴۰.
[۶۰] . ابن سعد، طبقه خامسه، ج۱، ص۴۶۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۸۰.
[۶۱] . بلاذری، ج۲، ص۸۰-۸۱؛ طبری، ج۵، ص۳۶۸-۳۷۰
[۶۲] . طبری، تاریخ،ج۵، ص۳۶۹-۳۷۱.
[۶۳] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۸۱؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۰.
[۶۴] . طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۰ ؛ ۳۷۴.
[۶۵] . بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۸۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۳۵.
[۶۶] . المفید، الارشاد، ص۵۳-۶۳.
[۶۷] . مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵، به نقل از میرزا خلیل کمرهای، عنصر شجاعت، ج۴، ص۷۷۳.
[۶۸] . جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، ص۱۶۸.
[۶۹] . ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۶۲.
[۷۰] . جعفریان، تاملی در نهضت عاشورا، ص۱۶۷، ۱۷۶؛ گروه نویسندگان، تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء، ج۱، ص۵۹۴-۶۰۳.
[۷۱] . جعفریان، تاملی در نهضت عاشورا، ص۷۳