سؤال ۱۹۴: زندگی نامه حضرت زینب کبری سلام الله علیها از ولادت تا وفات را توضیح دهید؟
پاسخ ۱۹۴: زینب سلام الله علیها (۵ یا ۶ق.- ۶۲ق.) دختر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س). وی همسر عبدالله بن جعفر بود و در واقعه کربلا در کنار برادرش امام حسین(ع) حضور داشت. با پایان یافتن جنگ، وی و دیگر بازماندگان کاروان امام(ع) به اسارت درآمدند و به کوفه و از آنجا به شام برده شدند. خطبه او در کوفه و نیز در شام (در مجلس یزید)، معروف است. او را به سبب مصیبتهای فراوانی که دیده، اُمّ المَصائب لقب دادهاند.
نسب، ولادت، نام، لقب و کنیه
حضرت زینب (س) دختر امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) است.[۱] معروفترین نام وی زینب است که در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر وخوشبو» آمده[۲] و معنای دیگر آن «زینت پدر» است.[۳]
حضرت زینب(س) در ۵ جمادیالاول سال پنجم در مدینه متولد شد.[۴] این روز در ایران روز پرستار نامگذاری شده است.
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت. گفته شده است که جبرییل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رسانده است.[۵] در کتاب «الخصائص الزینبیة» آمده است پیامبر(ص) او را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جدهاش خدیجه است.»[۶]
برای وی، القاب فراوانی نقل شده است، همانند عقیله بنی هاشم، عالمه غیرمعلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینةاللّه، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، و شریکةالحسین.[۷] وی را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید (درگذشت جدش پیامبر(ص)، درگذشت و سختیهای مادرش، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، فاجعه کربلا و شهادت برادرش امام حسین(ع) و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا، و به اسارت رفتن در کوفه و شام) ام المصائب نیز لقب دادهاند.[۸]
همسر و فرزندان
حضرت زینب (س) سال ۱۷ق. با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد. در برخی منابع از چهار پسر به نامهای: علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم به عنوان فرزندان زینب و عبدالله نام برده شده است.[۹] مشهور است که مادر دو تن از شهدای کربلا(فرزندان عبدالله بن جعفر؛ عون و محمد[۱۰])، حضرت زینب بوده است. اما برخی از منابع تاریخی عون را فرزند حضرت زینب و محمد را فرزند خوصا بنت حفصه بن ثقیف دانستهاند.[۱۱] شاخهای از فرزندان علی «زینبیون» خوانده شدهاند.[۱۲]
معاویه برای فرزندش یزید از ام کلثوم خواستگاری کرد ولی امام حسین (ع) او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابیطالب درآورد.[۱۳]
علم و سخنوری
سخنان و خطبههای وی در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او است. وی احادیثی از مادرش حضرت زهرا (س) نقل کرده است. محمّد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین از وی حدیث نقل کردهاند.[۱۴]
حضرت زینب (س) هنگام حضور امیرالمؤمنین(ع) در کوفه برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.[۱۵]
سخنوری وی برای شنوندگان یادآور خطبههای پدرش امیرالمؤمنین (ع) بوده است.[۱۶] سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، بیشباهت به خطبههای امام علی (ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا (س) نیست.
هنگام سخنرانی وی در کوفه، پیرمردی در حالی که میگریست، گفت:
«پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، و زنانشان بهترین زنان و نسل آنان والاتر و برتر از همه نسلهاست.[۱۷]
عبادت و صبر و استقامت
حضرت زینب کبری (س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.[۱۸] شب زندهداری وی حتی در شب دهم و یازدهم محرم، ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین (ع) میگوید:
«عمه ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگار خویش استغاثه می کرد.»[۱۹]
ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند آنگونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «خواهرم! مرا در نمازهای شب، فراموش نکن.»[۲۰]
صبر و استقامت حضرت زینب سلام الله علیها بی نظیر است. صبر کردن بر شهادت مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دیدن فرق شکافته پدر بزرگوارش مولای متقیان امام علی علیه السلام و شهادت غریبانه اش، دیدن تکه تکه های جگر امام حسن مجتبی علیه السلام درون تشت و شهادت مظلومانه این امام همام، شهادت دو فرزندش که با دست خود لباس جنگ بر تن آنها پوشانید و هر دو را در رکاب مولایش امام حسین علیه السلام به شهادتگاه فرستاد، و پس از شهادت آنها به سوگشان ننشست. شهادت امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش در روز عاشورا و اسارتش به کوفه و شام گوشه از صبر و استقامت حضرت زینب سلام الله علیها است.
عاشورا
عصر عاشورا هنگامی که زینب (س) مشاهده کرد امام حسین (ع) روی زمین افتاده و دشمنان اطراف پیکر وی را با هدف کشتن ایشان گرفتهاند، از خیمه بیرون آمد و پسر سعد (فرمانده لشکر دشمن) را این گونه مورد خطاب قرار داد:
«یابن سَعد! اَیقتَلُ اَبُو عبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟»[۲۱]
فرزند سعد! آیا ابوعبداللّه [= امام حسین(ع)] کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!
او هیچ جوابی نداد و زینب (س) فریاد برآورد:
«وا اخاه! وا سیداه! وا اهل بیتاه! لیت السماء انطبقت علی الارض و لیت الجبال تدکدکت علی السهل»[۲۲]
«وای برادرم! وای سرورم! وای اهل بیتم!ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد! و ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر هامون میریخت.»
وی هنگام رسیدن بر بالین برادرش چنین گفت: «خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»[۲۳] نیز نقل شده است که رو به سوی مدینه نمود و خطاب به پیامبر(ص) گفت:
«وا محمّداه! بَناتُک سَبایا وَ ذُرّیتُک مُقَتّله، تسفی علیهم رِیحُ الصّبا، و هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا، مَسلُوبُ العمامِةِ و الرِّداء…»[۲۴]
«ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین است که سرش را از قفا بریدهاند و عبا و ردایش را به غارت بردهاند. پدرم فدای کسی که سپاهیان او را غارت کردند، سپس خیمهگاهش را سرنگون ساختند! فدای آن مسافری که دیگر امید بازگشتش نیست!»
سخنها و نالههای وی، دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار داد و همگان را به گریه واداشت.[۲۵]
خطبه حضرت زینب در کوفه
بعد از عاشورا، اسیران را به کوفه بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. در بدو ورود به کوفه، زینب (س) برای حاضران خطبهای خواند به طوری که همه تحت تاثیر آن قرار گرفتند.
حذیم بن شریک الاسدی درباره خطبه حضرت زینب (س) میگوید:
«در این روز، من به زینب (س) دختر علی (ع) نگریستم. سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) سخن میگوید. بر مردم نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد!»[۲۶]
حضرت زینب (س) با خطابه خود، هیجانی شدید در کوفه ایجاد کرد و وضع روحی مردم دگرگون شد. راوی میگوید: «پس از خطبه دختر علی(ع)، مردم کوفه شگفت زده دستها را به دندان میگزیدند.»[۲۷]
در پایان خطبه، آشوبِ شهر و قیام علیه حکومت احساس میشد، از این روی، فرمانده نیروهای نظامی برای جلوگیری از انقلاب علیه ستمگران، اسیران خاندان پیامبر(ص) را به دار الاماره مرکز حکومت عبیدالله بن زیاد فرستاد.[۲۸]
حضرت زینب (س) همراه با اسرا وارد دار الاماره کوفه شد، و در آنجا با عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه به مناظره و گفتگو پرداخت.[۲۹]
سخنان حضرت زینب (س) بر مردم اثری عمیق گذارد و خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیداللّه دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. خطبه حضرت زینب (س) و نیز سخنان امام سجاد (ع) و ام کلثوم و فاطمه بنت الحسین در کوفه و دارالاماره و نیز اعتراضهای عبدالله بن عفیف ازدی و زید بن ارقم به مردم کوفه جرئت بخشید و زمینه قیام برضد حکومت ظلم را فراهم ساخت.[۳۰]
خطبه حضرت زینب در شام
پس از واقعه کربلا، یزید از عبیداللّه خواست تا کاروان حضرت زینب (س) را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستد. خاندان امام حسین (ع) به سوی شام راهی شدند.[۳۱]
موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود. شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی (ع) را داشتند؛ چراکه سالها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند، بنابراین، شگفت انگیز نیست که «هنگام ورود اهل بیت پیامبر (ص) در شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند و نوازندگان مشغول نواختن شدند و شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور است.»[۳۲]
ولی قافله اسیران در مدتی کوتاه، شرایط را به نفع خویش عوض کرد. خطابههایی، که حضرت زینب و زین العابدین(ع) در شام ایراد کردند و در آن جنایتهای بنی امیه را آشکارا بیان کردند، از یکسو، دشمنی شامیان نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) را به علاقه و محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین (ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.
در کاخ یزید
یزید مجلسی ترتیب داده بود و اشراف و سران کشوری و لشکری شام در آن شرکت داشتند.[۳۳] وی در حضور اسرا، اشعار کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.[۳۴]
یزید با چوبدستی، که در دست داشت، نسبت به سر بریده فرزند پیامبر(ص) اسائه ادب کرد.[۳۵] و کینهای که نسبت به پیامبر (ص) و اسلام در دل داشت، علنی ساخت و اشعاری را خواند که مضمون آنها این بود:
«کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، میبودند و میدیدند که طایفه خرزج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد میزدند: ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان بنیهاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. هاشم با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان آمد و نه وحیای نازل شد.[۳۶] من از نسل خُندُف نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.»
ناگهان زینب (س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، خطبهای ایراد کرد. خطبه حضرت زینب (س) در کاخ سبز یزید، حقّانیت امام حسین (ع) و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. خطبه منطقی حضرت زینب (س) در مجلس یزید، حاضران را سخت تحت تأثیر قرار داد، به گونهای که یزید نسبت به اسرا،اندکی نرمش و انعطاف نشان داد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز نمود.[۳۷]
یزید از اطرافیان خود نظر خواست که با اسیران چه کند؟ هرچند بعضی گفتند: اینها را نیز به سرنوشت رفتگانشان مبتلا گردان، ولی نعمان بن بشیر، به او توصیه کرد تا رفتار ملایمی داشته باشد.[۳۸]
دراثر روشنگری حضرت زینب (س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین (ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.[۳۹]
یزید اجازه داد آنان چند روزی در شام عزاداری کنند. زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (ص) را میبوسیدند، گریه و زاری میکردند و سه روز عزارداری بپا داشتند.[۴۰]
سرانجام، اسیران خاندان پیامبر (ص) با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند.
حرم حضرت زینب (س) در سوریه
حضرت زینب (س) یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ق. درگذشت.[۴۱] برخی نیز درگذشتش را ۱۴ رجب دانستهاند.[۴۲]
محل دفن
در مورد محل دفن حضرت زینب (س) سه دیدگاه وجود دارد:
شام: مشهور این است که قبر حضرت زینب(س) در شام است. این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب (س)، این منطقه «شهرک السیدة زینب» نام گرفته است.[۴۳]
مصر: برخی از مورخان قبر زینب(س) را در مصر دانستهاند.[۴۴] این بارگاه در قاهره در منطقه سیدة زینب قرار دارد و در سال ۱۱۷۳ هجری قمری بازسازی شده است. این مکان به مقام السیدة زینب و مسجد السیدة زینب مشهور است.[۴۵]
قبرستان بقیع: برخی از مورخان، قبرستان بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب(س) دانستهاند. سیدمحسن امین این قول را میپذیرد و دلائلی را در رد دو قول دیگر بیان کرده است[۴۶]. [۴۷]
برای آگاهی بیشتر پاسخهای زیر را مطالعه فرمایید:
نمایه: زندگی نامه حضرت محمد صلی الله علیه و آله از ولادت تا رحلت، پاسخ شماره ۱۶۹٫
نمایه: زندگی نامه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، پاسخ شماره ۴۱٫
نمایه: زندگی نامه امام علی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۵۰٫
نمایه: زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۴۶٫
نمایه: زندگی نامه امام حسین علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۱۴۴٫
نمایه: زندگی نامه امام سجاد علیه السلام از ولادت تا شهادت، پاسخ شماره ۱۴۶٫
نمایه: اعمال ماه ربیع الثانی و جمادی الاولی، پاسخ شماره ۱۸۶٫
[۱] . ابن الاثیر، أسدالغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۳۲.
[۲] . ابن منظور، لسان العرب،ذیل واژه «زنب».
[۳] . مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص ۶۰.
[۴] . عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۱.
[۵] . شریف القرشی، السیده زینب، ۱۴۲۲ق، ص ۳۹.
[۶] . جزائری، الخصائص الزینبیة، ۱۴۲۵ق، ص۴۴.
[۷] . همان، ص ۴۴-۵۳٫
[۸] . امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۳۷.
[۹] . ابن الاثیر، أسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۳۳.
[۱۰] . مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۲۵.
[۱۱] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه، ص۹۵-۹۶.
[۱۲] . مرتضی زبيدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۶۰؛عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب،۱۴۱۴ق، ج۲، ص۴۹۳.
[۱۳] . امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۳۷.
[۱۴] . عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص ۹۱-۹۷٫
[۱۵] . محلاتی، ریاحین الشریعة، ۱۳۴۹ش، ج۳، ص۵۷.
[۱۶] . طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص ۱۰۹.
[۱۷] . سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص ۱۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۰.
[۱۸] . جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، ۱۳۶۱ق، ص۶۱.
[۱۹] . محلاتی، ریاحین الشریعة، ۱۳۴۹ش، ج۳، ص۶۲.
[۲۰] . همان.
[۲۱] . مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص ۱۱۲.
[۲۲] . سید بن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۹و۱۶۱.
[۲۳] . فیض الاسلام، خاتون دوسرا، ۱۳۶۶ش، ص۱۸۵.
[۲۴] . ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۵۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۹.
[۲۵] . ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۹۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۵۸ق، ج۵، ص۳۴۸-۳۴۹
[۲۶] . طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص ۱۰۹-۱۱۰.
[۲۷] . همان، ص ۱۱۳.
[۲۸] . صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، ۱۳۷۲ش، ص۲۴۶.
[۲۹] . ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۹۹-۳۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۷.
[۳۰] . مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص ۱۱۷و ص۱۱۵.
[۳۱] . هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ۱۳۶۹ش، ص۳۲۶.
[۳۲] . محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۷-۳۲۸.
[۳۳] . هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ۱۳۶۹ش، ص۳۳۰.
[۳۴] . محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۸.
[۳۵] . طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص ۱۲۲.
[۳۶] . ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۳۰۶-۳۰۷؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۲۱۳.
[۳۷] . مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۳۵؛ سیدبن طاووس، اللهوف، ۱۳۷۸ش، ص۲۲۱.
[۳۸] . همان.
[۳۹] . الهی، زینب کبری عقیله بنی هاشم، ۱۳۷۵ش، ص۲۴۴؛ رک: سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۱۵۸.
[۴۰] . ابو مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۳۱۱.
[۴۱] . القزوینی، زینب الکبری من المهد الی اللحد، ۱۴۲۴ق، ص۵۹۱.
[۴۲] . القرشی، السیدة زینب، ۱۴۲۲ق، ص۲۹۸.
[۴۳] . شریف القرشی، السیده زینب، ۱۴۲۲ق، ص۲۹۹.
[۴۴] . همان.
[۴۵] . عمر رضا کحّاله، أعلام النساء، ۲۰۰۸، ج۲، ص۹۹.
[۴۶] . امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۱۴۰-۱۴۱.
[۴۷] . اقتباس با اندکی ویرایش و اضافه کردن مطلب از ویکی شیعه.