post

حکم نمازهای خوانده شده با اشتباه در جهت قبله

سؤال ۶۳: با سلام. اگر شخصی جهت قبله را از طرق مختفلی مانند سایت های اینترنتی یا اپلیکشن های مرتبط تعیین کند و چند ماهی را به همین جهت نماز خوانده باشد، اما بعد از دو ماه که متوجه می شود ظاهراً آن سایت مختصات جغرافیائی این خانه را اشتباه در نظر گرفته یا آن به فرد به اشتباه جهت قبله را تعیین کرده است، بفرمایید که حکم نمازهای ایشان چگونه است؟ آیا باید نمازهای خوانده شده خود (که بر طبق درجه اختلافش با قبله اداء شده بود) را قضا کند؟ و یا آن که نیازی به اعاده نیست؟ با تشکر

پاسخ ۶۳: كسى كه مى‌خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد، تا يقين كند كه قبله كدام طرف است (و مى‌تواند به گفتۀ دو شاهد عادل كه از روى نشانه‌هاى حسى شهادت مى‌دهند يا به قول كسى كه از روى قاعدۀ علمى قبله را مى‌شناسد و محل اطمينان است عمل كند) و اگر اينها ممكن نشد بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مى‌شود عمل نمايد حتى اگر از گفتۀ فاسق يا كافرى كه به واسطۀ قواعد علمى قبله را مى‌شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است.[۱]

اگر براى پيدا كردن قبله وسيله‌اى ندارد، يا با اين كه كوشش كرده گمانش به طرفى نمى‌رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازۀ چهار نماز وقت، بايد به اندازه‌ى كه دارد نماز بخواند مثلا فقط به اندازۀ يك نماز وقت دارد، بايد نماز طرفى كه مى‌خواهد بخواند. و بايد نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آنها رو به قبله بوده يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسيده است.[۲]

اما اگر فردی متوجه شود که برخی از نمازهایی که خوانده در جهت قبله نبوده است، از دو حال خارج نیست:

اگر طبق دليل معتبرى به يك طرف (به عنوان قبله) نماز بخواند‌سپس روشن شود كه آن طرف قبله نبوده است چنانچه انحراف از قبله مابين طرف راست و چپ نمازگزار باشد نمازش صحيح است. و اگر در اثناى نماز متوجه اشتباه و انحراف از قبله شود، آنچه كه خوانده گذشته و در بقيۀ نماز بايد رو به قبله بايستد و فرقى بين بقاء وقت و عدم آن نيست. و چنانچه انحراف از قبله بيش از حد ما بين راست و چپ او باشد، اگر وقت باقى است بايد نماز را اعاده كند و اگر وقت گذشته، چيزى بر او نيست اگر چه معلوم شود پشت به قبله نماز خوانده است. البته احتياط مستحب آنست كه در صورتى كه پشت به قبله نماز خوانده بلكه اگر چه پشت به آن نبوده، قضا نمايد. و اگر چنانچه در اثناى نماز متوجه انحراف از قبله به بيش از حد مابين راست و چپ شود در صورتى كه وقت و لو براى يك ركعت داشته باشد، بايد نمازش را رها كرده و رو به قبله اعاده نمايد، و اگر اين مقدار هم وقت نباشد در بقيۀ نماز بايد رو به قبله بايستد و بنابر اقوا هر چند كه پشت به قبله بوده، نمازش صحيح است و احتياط مستحب آنست كه آن را قضا (هم) نمايد.[۳]

بنابراین با توجه به اعتبار تعیین قبله توسط قبله نما، اگر بعد از گذشتن وقت نماز بفهمد قبله نمائی که بدان اعتماد کرده و بر طبق آن نماز خوانده است اشکالی داشته و نشانگر جهت قبله نبوده است لازم نیست نماز هایی را که خوانده است قضا نماید.

ضمیمه: نظر برخی از مراجع در مورد این سؤال به شرح زیر است:

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):

در فرض سؤال اگر شخص از طريق معتبرى، جهت قبله را تعيين و به آن سمت نماز خوانده و بعد فهميد اشتباه كرده، در صورتى كه وقت نماز نگذشته، بايد اعاده كند و اگر وقت گذشته، قضا ندارد و نماز صحيح مى باشد.

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

در فرض مذکور اعاده نمازها لازم نیست.

دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

نماز ها را باید قضا کند.[۴]

آیت الله العظمی بهجت (ره): اگر انحراف در بين طرف راست و چپ قبله بوده و پشت به قبله نماز نخوانده بوده است، نمازهايى كه وقت آن‌ها گذشته، صحيح است و اگر پشت به قبله خوانده بوده، بنابر احوط نمازهايش را قضا نمايد.[۱] ایشان در پاسخ به این سوال که تا چند درجه انحراف از قبله جایز است می فرمایند: عمداً انحراف جايز نيست و بايد صدق عرفىِ توجه به قبله محفوظ باشد؛ مگر به اندازه‌ى پهناى يك انگشت كه بخشوده است.[۲]

[۱] . استفتاءات (بهجت)، ج‌۲، ص: ۱۸، س ۱۵۰۲٫

[۲] . همان، س ۱۵۰۳٫

[۱] . توضیح المسائل (محشی – امام خمینی)، ج ۱، ص ۴۳۳، مسأله ۷۸۲٫

[۲] . همان، ص ۴۳۴، مسأله ۷۸۴٫

[۳] . تحریر الوسیله امام خمینی، ج ۱، ص ۲۵۷، مسأله ۴؛ مجمع الرسائل (محشی صاحب جواهر)، ص ۱۹۴-۱۹۱؛ وسیلة النجاة (مع حواشی الإمام الخمینی)، مسألة ۴، ص ۱۲۹٫

[۴] . استفتاء از دفاتر معظم له.

post

خالکوبی: شک و اطمینان از نبود مانع در اعضاء وضو

سؤال ۶۲: آیا باید قبل از هر بار وضو گرفتن یک بار تمام اعضای وضو را بررسی کرد؟ در حالی که این کار نه بین مردم رایج است و نه عقلانی به نظر می رسد. از طرف دیگر نمی شود شخص در حالی نمازش را بخواند که می داند شاید قبول نباشد یا بعداً بخواهد دوباره بخواند و کاری هم نتواند انجام دهد. نظرتان در مورد یافتن مانع بعد از وضو و نیز توضیحاتی در خصوص خالکوبی، رنگ و جوهر بدهید که اینها از جمله موانع برای وضو و غسل بحساب می آیند؟

پاسخ ۶۲: اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد؛ مثل آن كه بعد از گِل‏كارى شك كند گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند، يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است‏.”[۱]

بنابراین چون در وضو لازم است آب به همۀ اعضاء وضو برسد، کسی هم که به هر دلیل قسمتی از پوست اعضای بدنش كنده شده اما هنوز کاملاً جدا نشده است و گاهى به بدن مى‏چسبد و گاهى فاصله پیدا می کند، بايد آن را قطع كند يا در هنگام وضو دقت کند که آب به زير آن برسد. اما لازم نیست که همیشه قبل از وضو تمام اعضای وضو از عدم وجود مانع بررسی گردد بلکه تنها در مواردی که احتمال عقلائی وجود مانعی در اجزاء وضو می دهد ابتداء باید از نبودن آن اطمینان حاصل نموده و سپس وضو گرفت.

در چنین مواردی که شخص مى‌داند چيزى به اعضاء وضو چسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى‌كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.[۲]

مانع پیش از وضو:

اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.[۳]

مانع بعد از وضو:

اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.[۴]

اگر بداند كه قبل از وضو چيزى به اعضاى وضو چسبيده بود و بعد از وضو شك كند كه آن را در حال وضو از بين برده و يا آب را به زير آن رسانيده يا نه؛ چنانچه احتمال دهد كه در حال وضو به آن مانع التفات داشته، وضوى آن صحيح است.

همچنین اگر بعد از وضو ببيند كه چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى نداند كه بعد از وضو پيدا شده يا قبل از آن، وضوى او صحيح است.[۵]

وجود رنگ روی ناخن و مسح بر روی جوراب:

در صورتى كه رنگ داراى جرم باشد، مانع از رسيدن آب به ناخن مى‌باشد و وضو باطل است و مسح بر جوراب هر قدر هم نازك باشد، صحيح نيست.[۶]

آیا جوهر از موانع است؟

اگر جوهر داراى جرم بوده و مانع از رسيدن آب به پوست شود، وضو باطل است، و تشخيص اين موضوع بر عهدۀ مكلّف مى‌باشد.[۷]

خالکوبی:

اگر خالكوبى مجرد رنگ باشد و يا در زير پوست بوده و بر ظاهر پوست چيزى كه مانع از رسيدن آب بر آن شود، وجود نداشته باشد، وضو و غسل و نماز صحيح است.[۸]

امام خمینی (ره): خال‌ها كه زير پوست قرار دارد مانع از صحت وضوء و غسل نيست.

آیت الله بهجت (ره): خالکوبی مانع وضوء نیست.[۹]

آیت الله تبریزی (ره): برای وضو اشکالی ندارد.[۱۰]

آیت الله مکارم: خالکوبی مشکلی برای وضوء ایجاد نمی کند.[۱۱]

برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراجعه فرمایید:

نمایه: مانع بودن کاشت ناخن برای غسل و وضو، پاسخ شماره ۳٫

نمایه: مبطلات وضو و غسل: حالاتی که تماس زن و شوهر وضو را باطل می کند، پاسخ شماره ۶٫

نمایه: لمس خطوط قرآن و اسماء متبرکه بدون وضو، پاسخ شماره ۳۱٫

نمایه: وضو و غسل و حج با تاتو و خالکوبی، پاسخ شماره ۵٫

[۱] توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏۱، ص: ۱۷۷، مسأله ۲۹۳

[۲] . همان، ص ۱۷۶، مسأله ۲۹۰٫

[۳] . همان، مسأله ۲۹۵٫

[۴] . همان، مسأله ۲۹۷٫

[۵] . نجاة العباد (امام خمينى)، ص: ۲۳، مساله های: ۹-۱۲٫

[۶] . همان، ص ۲۰۱، س ۱۱۴٫

[۷] . همان، ص ۲۰۴، س ۱۴۱٫

[۸] . همان، ص ۲۰۵، س ۱۴۴؛ اجوبه الاستفتائات، ص ۲۸، س ۱۴۴٫

[۹] . استفتائات بهجت، ج ۱، ص ۱۸۳، م ۶۴۲٫

[۱۰] . استفتائات تبریزی، ج ۱، ص ۴۷٫

[۱۱] استفتائات مکارم، ج ۱، ص ۳۶٫

post

خمس پس انداز حج، مایحتاج زندگی و خرید مسکن

سؤال ۶۱: آیا به  پولی که برای سفر حج، خرید مسکن و مایحتاج زندگی پس انداز شده است خمس تعلق می گیرد؟

پاسخ ۶۱: خمس پس انداز حج: مالى را كه خرج سفر حجّ و زيارتهاى ديگر مى‌كند اگر مانند مركب سوارى باشد كه عين آن باقى است و از منفعت آن استفاده شده، از مخارج سالى حساب مى‌شود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده، اگر چه سفر او تا مقدارى از سال بعد طول بكشد. ولى اگر مثل خوراكيها از بين رفته باشد بايد خمس مقدارى را كه در سال بعد واقع شده بدهد. [۱]

آیت الله سیستانی: پولی را که فرد با آن از درآمد بین سال برای حج یا عمره ثبت نام کرده و پس از سال خمسی یا در سالهای بعد مشرّف می‌شود، در یک صورت خمس ندارد و آن صورت این است که حج یا عمره واجب بوده و قبلاً با استطاعت یا نذر شرعی بر ذمّه او آمده (مستقرّ شده) باشد. در این حالت این پول خمس ندارد به شرط آن که:

الف. برای تشرّف، راه دیگری جز ثبت نام و در نوبت قرار گرفتن وجود نداشته باشد.

ب. مال دیگری که از آن، خمس این پول را پرداخت کند نداشته باشد.

امّا در غیر این صورت مثل آنکه حج یا عمره مستحبی باشد یا آنکه سال اول استطاعت حج واجب باشد – که هنوز حج بر ذمّه او به طور قطعی ثابت نشده – یا آنکه قبلاً حج بر ذمه او آمده و نرفته ولی اکنون توانایی خرید فیش آزاد را داشته باشد، پول ثبت نام در انتهای سال خمس دارد.[۲]

آیت الله بهجت (ره): اگر كسى بدون پس انداز نمى‌تواند به حج يا عمره يا عتبات و امثال آن، مشرّف شود، به پولى كه بدين منظور پس انداز مى‌نمايد، خمس تعلق نمى‌گيرد.[۳]

آیت الله فاضل (ره): اگر مثل خوراكيها از بين رفتنى باشد بايد خمس مقدارى را كه سر سال خمس باقى مانده بدهد.

گلپايگانى، صافى، نورى: مالى را كه خرج سفر حجّ و زيارتهاى ديگر مى‌كند از مخارج سالى حساب مى‌شود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده، اگر چه سفر او تا مقدارى از سال بعد طول بكشد.

خوئى، تبريزى: مالى را كه خرج سفر حجّ و زيارتهاى ديگر مى‌كند، از مخارج سالى حساب مى‌شود كه در آن سال خرج كرده و اگر سفر او تا مقدارى از سال بعد طول بكشد، آنچه در سال بعد خرج مى‌كند بايد خمس آن را بدهد.

‌مكارم: همانگونه كه اشاره شد هزينه سفر حجّ يا زيارتهاى مستحبّى اگر از درآمد همان سال باشد خمس ندارد و اگر ناچار باشد از چند سال قبل اسم‌نويسى كند و هزينه را بدهد جزء مخارج همان سالش محسوب مى‌شود و خمس ندارد، نه در آن سال و نه در سالهاى بعد.

زنجانى: مالى را كه خرج سفر حجّ و زيارتهاى ديگر بگونه‌اى كه متعارف است مى‌كند خمس ندارد.[۴]

خمس پس انداز ما یحتاج زندگی: آنچه که از منافع كسب در بين سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثيه و خريد منزل و عروسى و جهيزيۀ دختر و زيارت و مانند اينها مى‌رساند، در صورتى كه از شأن او زياد نباشد و زياده‌روى هم نكرده باشد، خمس ندارد.[۵]

آیت الله خامنه ای: اگر خريد ما يحتاج زندگى بر حسب وضع مالى شخص متوقف بر پس انداز درآمد سال باشد، و بنا دارد پس اندازها را در آيندۀ نزديك مثلًا دو سه ماه ديگر، صرف خريد ما يحتاج زندگى نمايد، خمس ندارد.[۶]

شخصی که پولی پس انداز نموده تا بتواند مشکلات زندگی اش را حل کند چنانچه براى صرف در احتياجات زندگى باشد و در آينده نزديك مثلًا تا دو سه ماه بعد از پايان سال خمسى در همان مورد صرف شود، پرداخت خمس آن واجب نيست و خمس وامی که قرض کرده اگر از درآمد سال خود قسطهاى آن را بپردازد و عين مالى كه قرض گرفته هنگام رسيدن سال خمسى نزد او باقى باشد، واجب است كه خمس آن را به ميزان اقساطى كه پرداخت نموده، بپردازد.[۷]

آیت الله گلپایگانی (ره): به پولی که برای خرید خانه، فرش یا سایر لوازم پس اندازه شده خمس تعلق می گیرد.[۸]

آیت الله بهجت (ره): چيزهايى كه در زندگى به آن احتياج دارد، مانند خانه، اثاثيه و جهيزيۀ دختر اگر نمى‌تواند يك دفعه آن را تهيّه نمايد ولى مى‌تواند تدريجاً در طول چند سال آنها را تهيّه نمايد خمس ندارد مثلًا اگر يك سال زمين را و در سال بعد قسمتى از وسايل ساختمان را بخرد كه در اين صورت اگر چه زمين يا آهن و آجر و يا ساير وسايل مدّتى بدون استفاده مى‌ماند، خمس ندارد، حتى اگر پولى را براى تهيۀ اينها پس‌انداز نمايد در صورتى كه با آن پول در يك مرتبه نمى‌شود تمام آن چيز را خريد و در مدّت كمى، مثلًا دو سال و سه سال مى‌تواند آن چيز را بخرد و عرفاً مى‌گويند محتاج به آن چيز است و پس‌انداز كردن هم براى خريدن آن چيز باشد باز هم خمس ندارد؛ ولى اگر بخواهد بعد از مدّت طولانى مثلًا بعد از بيست سال آن چيز را بخرد بطورى كه عرفاً نگويند فعلًا به آن محتاج است، در اين صورت پولى كه پس‌انداز كرده، اگر از يك سال گذشت خمس دارد.[۹]

نکته: پس انداز درآمد سال اگر براى هزينۀ ازدواج در چند ماه آينده باشد، به نحوى كه اگر خمس آن را بپردازيد نتوانيد تمام هزينۀ ازدواج را تأمين نماييد، خمس ندارد.[۱۰]

برای مشاهده پاسخ های مرتبط به لینک های زیر مراجعه فرمایید.

نمایه: خمس پس انداز مسکن، پاسخ شماره ۳۵٫

نمایه: خمس قرض الحسنه: دستگردان و مصالحه، پاسخ شماره ۲۷٫

[۱] . توضيح المسائل (محشى – امام خمينى)، ج‌۲، ص: ۲۴-۲۵، م ۱۷۷۸٫

[۲] . پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سیستانی، توضیح المسائل جامع، خمس، م ۲۳۲۵٫

[۳] . مناسک حج و عمره (بهجت)، ص ۲۱۰٫

[۴] . توضيح المسائل (محشى – امام خمينى)، ج‌۲، ص: ۲۴-۲۵، م ۱۷۷۸٫

[۵] . همان، ص ۲۱، م ۱۷۷۵٫

[۶] . اجوبه الاستفتائات، ص ۱۸۵، س ۸۸۶٫

[۷] . همان، ص ۲۰۳، س ۹۵۶٫

[۸] . مجمع المسائل(للگلپایگانی)، ج ۱، ص ۳۳۴، س ۱۵۹٫

[۹] . توضیح المسائل (محشی – امام خمینی)، ج ۲، ص ۲۲، م ۱۳۹۱٫

[۱۰] . اجوبه الاستفتائات، ص ۲۰۹، س ۹۷۸٫

post

کیفیت خواندن نماز عید فطر و قربان

سؤال ۶۰: کیفیت خواندن نماز عید فطر و قربان چگونه است؟ آیا خواندن آن بر ما واجب است؟

پاسخ ۶۰: نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام عليه السلام غايب است، مستحب مى‌باشد و احتياط واجب آن است كه آن را به جماعت نخوانند،[۱] ولى به قصد رجاء مانع ندارد، و چنانچه ولىّ فقيه يا مأذون از طرف او اقامه جماعت نمايد اشكال ندارد.[۲] بیشتر

post

اعمال شب و روز عید فطر

سؤال ۵۹: اعمال شب و روز عید فطر را به طور کامل شرح دهید؟

پاسخ ۵۹: از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث ‏بسیار وارد شده و روایت‏ شده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است: بیشتر

post

اثبات اول ماه قمری با رویت هلال توسط چشم مسلح

سؤال ۵۸: راه های تشخیص رؤیت هلال را نام ببرید؟ لطفا نظر مراجع عظام تقلید را در مورد اینکه کدام رویت هلال ملاک است اعلام کنید. آیا رویت با چشم معمولی یا حتی با چشم مسلح؟ در این زمینه آیا باید از مرجع تقلید خود تبعیت کرد یا به فتوای حاکم شرع؟

پاسخ ۵۸: اول ماه به پنج چيز ثابت مى‌شود: اول: آن كه خود انسان ماه را ببيند. دوم: عدّه‌اى كه از گفتۀ آنان يقين پيدا مى‌شود، بگويند ماه را ديده‌ايم و هم چنين است هر چيزى كه به واسطۀ آن يقين پيدا شود. سوم: دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده‌ايم ولى اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند يا شهادتشان خلاف واقع باشد مثل اين كه بگويند داخل دايرۀ ماه طرف افق بود اوّل ماه ثابت نمى‌شود. اما اگر در تشخيص بعض خصوصيات اختلاف داشته باشند مثل آن كه يكى بگويد ماه بلند بود و ديگرى بگويد نبود، به گفتۀ آنان اول ماه ثابت مى‌شود. چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه به واسطۀ آن، اول ماه رمضان ثابت مى‌شود و سى روز از اوّل رمضان بگذرد كه به واسطۀ آن، اوّل ماه شوّال ثابت مى‌شود. پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.[۱] بیشتر

post

تطهیر کامپیوتر، میز یا کمد نجس با آب

سؤال ۵۷: اگر جایی مثل میز، کمد، کامپیوتر و … نجس شود در حالی که نمی توان آن را با آب لوله کشی آب کشید چگونه می توان آن را با آب قلیل آب کشید؟ با توجه به اینکه جمع آوری غساله آن بسیار مشکل و بعضا غیر ممکن است؟ آیا آب حتما باید روی محل ریخته شود یا با پارچه و امثال آن هم می توان محل را آب کشید؟

پاسخ ۵۷: اگر محلی مانند موارد مذکور نجس شود، پاک کردن آن با پارچه ممکن نیست و تنها راه پاک کردن آن شستن و آب کشیدن با آب (قلیل، کر، جاری و…) است[۱]. به این صورت که پس از برطرف نمودن عین نجاست (توسط پارچه یا امثال آن)، شستن یک مرتبه با آب کر یا جاری کفایت می کند و در شستن با آب قلیل در صورتی که نجاست مذکور بول (ادرار) باشد چنانچه بعد از این که یک بار آب قلیل روی آن ریخته شود تا از آن جدا شود، يك مرتبۀ دیگر آب روى آن بريزند پاک می شود[۲].

اما اگر چيزى به غير بول نجس شود، چنانچه بعد از برطرف كردن نجاست يك مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، پاك مى‏گردد گر چه  در صورتی که آب قلیل باشد بهتر است که دو بار شسته شود[۳].

بله در صورتی که امکان شستن محل مورد نظر نباشد، می بایست به هر نحوی که می توانید با گذاشتن یا چسبانیدن پوشش روی آنها مواظبت کنید که در اثر تماس با آنها نجس نشوید. و اگر در اثر ملاقات نجاست منتقل شد، کافی است که چیزی که نجس شده است را آب بکشید.

برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراجعه فرمایید:

نمایه: نجس بودن غساله، پاسخ شماره ۱۲٫

نمایه: شروط پاک کردن چیز نجس: تطهیر لباس با ماشین لباسشویی، پاسخ شماره ۵۱٫

[۱] . زیرا از بین مطهرات غیر از آب که بیان شد، تنها آفتاب ممکن است به عنوان پاک کننده مورد احتمال باشد که آن هم با شرایطی که در رساله های عملیه آمده است، نمی تواند پاک کننده این گونه اشیا باشد. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏۱، ص۱۱۸٫

[۲] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏۱، ص: ۱۰۵، مسأله ۱۶۰٫

[۳] . همان، ص ۱۰۶، مسأله ۱۶۲٫

post

زکات فطره: مقدار و موارد پرداخت زکات فطریه

سؤال ۵۶: زکات فطره چیست و آیا کسی هم که روزه نمی گیرد باید فطریه بدهد؟ موارد پرداخت آن چیست و به چه کسی باید پرداخت کرد؟

پاسخ ۵۶: طبق نظر مراجع عظام تقلید (حفظهم الله)، بر مکلّفی که در موقع غروب شب عید فطر، شرایط ذیل را دارا ‌باشد، پرداخت زکات فطره خود و کسانی که عرفاً نان‌خور او محسوب می‌شوند، واجب است: ۱٫ بالغ باشد. ۲٫ عاقل باشد. ۳٫ بیهوش نباشد. ۴٫ فقیر نباشد. ۵٫ بنده و عبد نباشد. و تفاوتی بین روزه دار و غیر روزه دار نیست. بیشتر

post

میرزا: انتقال سیادت از طریق مادر

سؤال ۵۵: سیادت از حضرت زهرا (س) به ائمه(ع) رسیده است و ایشان نیز زن هستند پس چرا سیادت از زنان منتقل نمی شود؟

پاسخ ۵۵: كسى در اين ترديد ندارد كه همۀ فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س)، فرزندان پيامبر اسلام (ص) هستند، ولی باید توجه داشت که بین عنوان فرزند رسول خدا بودن و عنوان سید و هاشمی بودن فرق است، هر كس كه نسبتش به فاطمۀ زهرا سلام الله عليها مى‏رسد، از نسل پيامبر اسلام (ص) است ولی جزو سادات نیست؛ زیرا سید و هاشمی بودن عنوانی است که بر کسی که فقط از طریق پدر به هاشم منتسب باشد، صدق می کند.[۱] براى روشنتر شدن اين مسأله به چند روايت اشاره مى‏كنيم:

  1. حضرت امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: روزى به مجلس هارون الرشيد رفتم. هارون از من سؤالهايى كرد. يكى از آن سؤالها اين بود كه شما چطور خودتان را فرزند پيامبر (ص) و از نسل او مى‏دانيد در صورتى كه پيامبر فرزند پسر نداشت و نسل انسان با فرزند پسر مى‏ماند نه دختر؟ در جواب او گفتم: خداوند در قرآن مى‏گويد: « ما به ابراهيم، اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم و نوح را از پيش هدايت كرده بوديم و از نژاد او داود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون را. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم و نيز زكريا، يحيى، عيسى و الياس را كه همگى از صالحان هستند[۲]

به هارون گفتم: اى هارون پدر عيسى كيست؟ گفت: عيسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور از نسل حضرت ابراهيم به حساب آمده است؟ پس بدان خداوند عيسى را از طريق مادر به نسل حضرت ابراهيم ملحق ساخته است. ما هم از طريق مادرمان از نسل و ذريّۀ پيامبر اسلام محسوب مى‏شويم[۳].

  1. در تفسير عياشى آمده است: روزى حجاج كسى را دنبال يحيى بن معمّر فرستاد. يحيى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنيده‏ام تو گمان مى‏كنى كه حسن و حسين(ع) پسران پيامبر هستند و اين را از قرآن مى‏گويى در صورتى كه من قرآن را از اول تا آخر خوانده‏ام ولى اين مطلب را در آن نديده‏ام. يحيى گفت: شما سوره انعام را نمى‏خوانى؟ در سوره انعام آمده است: « ما به ابراهيم، اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم و نوح را از پيش هدايت كرده بوديم و از نژاد او داود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون را. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم و نيز زكريا، يحيى، عيسى و الياس را كه همگى از صالحان » مگر عيسى در اين آيه از نسل و ذريّۀ ابراهيم(ع) شمرده نشده است؟ حجاج گفت: درست مى‏گويى. اين آيه را خوانده‏ام[۴].
  2. ابو جارود مى‏گويد: امام باقر (ع) فرمود: اى اباجارود اينها دربارۀ حسن و حسين(ع) به شما چه مى‏گويند؟ گفتم: به ما مى‏گويند: حسن و حسين (ع) فرزندان پيامبر(ص) نيستند. امام فرمود: شما چگونه براى آنان دليل مى‏آوريد؟ گفتم: ما با آيۀ “و من ذريته داود و سليمان” استدلال مى‏كنيم. امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى‏گويند؟ گفتم: آنان مى‏گويند: پسر دختر، فرزند ناميده مى‏شود ولى اين فرزند صلبى نيست. امام فرمود: شما به آنان چه مى‏گوييد؟ گفتم: ما آيۀ “ندع ابنائنا و ابنائكم”[۵] را براى آنان مى‏خوانيم كه پيامبر(ص) به حسن و حسين، پسر اطلاق كرده است. امام فرمود: آنان چه مى‏گويند؟ گفتم: آنان مى‏گويند: در زبان عربى و در ميان مردم عرب، به پسران ديگران، «پسرم» اطلاق مى‏كنند. (پسر، پسر توست ولى شخص ديگرى به اين پسر تو مى‏گويد: «پسرم فلان چيز را بياور») امام فرمود: اى ابا جارود از كتاب خدا برايت آيه‏اى مى‏گويم. خداوند مى‏گويد: “حرّمت عليكم امهاتكم و بناتكم[۶]” تو از آنان بپرس آيا پيامبر مى‏تواند دختران حسن و حسين (ع) را بگيرد؟ اگر گفتند: مى‏تواند، دروغ مى‏گويند و اگر بگويند نمى‏تواند دختران حسن و حسين (ع) را بگيرد، در اين صورت ثابت مى‏شود كه حسن و حسين (ع) فرزندان صلبى پيامبر (ص) هستند[۷].

بنابراين زنى كه از نسل پيامبر(ص) است، همۀ فرزندان او از نسل پيامبر(ص) هستند گرچه شوهرش سيّد نباشد، اما احکام و آثار فقهی که برای سیادت بیان شده است مختص به کسانی است که از طرف پدر انتساب داشته باشند.

مراجع عظام تقلید (حفظهم الله) در پاسخ به سؤالی در این زمینه فرموده اند :”گرچه منتسبين به پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» از طرف مادر هم از اولاد رسول اكرم «صلى الله عليه و آله» محسوب مى‏شوند، ولى ملاك ترتب آثار و احكام شرعى سيادت، انتساب از طرف پدر است.”[۸]

گفتنی است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) همانگونه که به پیامبر از طریق حضرت فاطمه منتسب هستند همچنین از طریق پدر یعنی حضرت علی (ع) به هاشم منتسب هستند.

لازم به ذکر است که به کسانی که تنها مادرشان از سلسله جلیله سادات هستند، میرزا گفته می شود. و به دختران یک فرد سید، سیده، علویه، بیبی، بیگم، سادات یا شریفه اطلاق می‌شود.

[۱] نک: مصباح الهدى في شرح العروة الوثقى، ج‏۱۱، ص: ۱۷۸٫

[۲] . سوره انعام، آيه ۸۴ و ۸۵٫ وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ  كُلاًّ هَدَيْنَا  وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ  وَ مِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَنَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسىَ‏ وَ هَرُونَ  وَ كَذَالِكَ نجَْزِى الْمُحْسِنِينَ()وَ زَكَرِيَّا وَ يحَْيىَ‏ وَ عِيسىَ‏ وَ إِلْيَاسَ  كلُ‏ٌّ مِّنَ الصَّالِحِين.

[۳] . تفسير صافى، چاپ دو مجلدى، ج ۱، ص ۵۳۰، جواهر، ج ۱۶، ص ۹۵٫

[۴] . تفسير الميزان، عربى، ج ۷، ص ۲۶۱، بحث روائى‏.

[۵] آل عمران،۶۱ فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ

[۶] . سوره نساء، آيه ۲۳٫ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَتُكُمْ وَ بَنَاتُكُمْ وَ أَخَوَاتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خَالَاتُكُمْ وَ بَنَاتُ الْأَخِ وَ بَنَاتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهَاتُكُمُ الَّتىِ أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَعَةِ وَ أُمَّهَاتُ نِسَائكُمْ وَ رَبَئبُكُمُ الَّتىِ فىِ حُجُورِكُم مِّن نِّسَائكُمُ الَّتىِ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلَئلُ أَبْنَائكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَ أَن تَجْمَعُواْ بَينْ‏َ الْأُخْتَينْ‏ِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ  إِنَّ اللَّهَ كاَنَ غَفُورًا رَّحِيمًا.

[۷] . جواهر الكلام، ج ۱۶، ص ۹۳، كتاب الخمس، چاپ ايران‏.

[۸] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏۲، ص: ۸۹،س ۱۰۰۹؛ أجوبة الاستفتاءات (فارسى)، ص: ۲۱۶٫

post

بانک و دریافت سود تسهیلات و جریمه تاخیر اقساط وام

سؤال ۵۴: باسلام در صورتیکه تسهیلات دریافتی از بانک تحت عنوان مشارکت مدنی، معوق گردد. آیا بانک میتواند سود تسهیلات را در زمان سرسید وام بهمراه جرائم آن بعنوان اصل مبلغ تسهیلات جدید محاسبه نموده و قرارداد جدید انعقاد نماید؟ بدیهی است سود جدید به تمامی جرائم و سود تسهیلات قبلی شامل می گردد.

پاسخ ۵۴: طبق نظر اکثر مراجع عظام تقلید (حفظهم الله)، وام گرفتن از بانك در صورتى كه در آن شرط سود شده باشد، جايز نيست و ربا و حرام است.[۱]

ایشان می فرمایند: چنانچه در قرارداد وام، شرط فائده و سود شده باشد ربا و حرام است و فرق نمى‌كند پولى كه به بانك داده مى‌شود به نحو سپردۀ ثابت باشد يعنى صاحب پول بر حسب قرارداد تا مدت معينى نمى‌تواند از پول خود استفاده كند يا به نحو حساب در گردش كه هر موقع بخواهد مى‌تواند از پول خود استفاده كند ولى چنانچه شرط سود نشده باشد و صاحب پول به اين قصد پول خود را به بانك نمى‌دهد كه فايده‌اى از آن عايد او گردد و اگر سودى هم به او ندهند خود را طلبكار نمى‌داند و مطالبه نخواهد كرد، در اين صورت گذاشتن پول نزد آن بانك جايز است و اشكال ندارد.[۲]

مراجع عظام تقلید در مورد پرداخت دستمزد به بانک در زمان اخذ وام می فرمایند: اگر وجه مذكور به عنوان اجرت عمل قرض دادن از قبيل ثبت در دفتر و ثبت سند و ساير مخارج صندوق مانند آب و برق و غيره باشد و به سود وام بازگشت نكند، دادن و گرفتن آن و همچنين دريافت وام اشكال ندارد.[۳]

امام خمینی (ره) می فرمایند: پول گذاشتن در بانك و وام گرفتن اشكال ندارد و زيادى اگر حقيقة كارمزد باشد با توافق طرفين مانع ندارد، ولى بهرۀ وام ربا و حرام است و با تغيير نام حلال نمى‌شود.[۴] امام در خصوص این سؤال که آیا راهی برای تخلّص از نزول و ربا در پول‌هاى بانكى كه اغلب تجار بلكه ديگران هم مبتلا هستند، وجود دارد؟ فرموده اند: تخلّص از ربا نزد اين جانب مشكل است، بلكه جايز نبودن آن قوى است.[۵]

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (حفظه الله) می فرمایند: در مضاربه شرط دريافت سود سهم صاحب سرمايه از عامل به اقساط اگر چه سود حاصل نشده باشد صحيح نيست بلى نسبت به پرداخت سود حاصل شده شرط اقساط جايز است لكن گرفتن ديركرد به صورت مرسوم فعلى جايز نيست و در اين صورت اگر در ضمن عقد شرط كنند كه اگر در پرداخت قسط تأخير كند فلان مبلغ معين را بدهد جائز است بشرط اين كه به اذن در تأخير و تأجيل معجّل در مقابل پرداخت زياده برگشت نكند.[۶]

آیت الله العظمی نوری همدانی (حفظه الله) نیز می فرمایند: گرفتن مبلغی به عنوان دیرکرد یا خسارت در وقت عدم پرداخت به موقع اقساط جایز نیست.[۷]

ضمیمه: پاسخ دریافتی از دفاتر مراجع عظام تقلید در مورد این سؤال به شرح زیر است:

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

هرگونه سودی بر قرض ربا و حرام است.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

بانک تنها می تواند سود سابق را که بر اساس عقود شرعیه بوده بگیرد، چیزی دیگری جایز نیست.[۸]

برای آگاهی بیشتر به پاسخ زیر مراجعه فرمایید:

نمایه: دریافت سود از بانک های غیر اسلامی و کار کردن در آن، پاسخ شماره ۲۶٫

[۱] . توضیح المسائل (محشی – امام خمینی)، ج ۲، ص ۹۰۹، احکام بانکها.

[۲] . همان، ص ۸۴۷، مسائل مربوط به بانکها.

[۳] . همان، ص ۴۰۴٫

[۴] . استفتائات امام خمینی، ج ۲، ص ۱۳۰، س ۱۳۳٫

[۵] . توضیح المسائل (امام خمینی)، ص ۶۳۹٫

[۶] . مجموعه سؤالات استفتاء شده از معظم له، س ۱۹۹۶٫

[۷] . استفتائات معظم له، پرسش و پاسخ در خصوص ربا، س ۴۴۳٫

[۸] . استفتاء از دفاتر معظم له.